بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
افعال خويش است، و كلام خدا قديم است و اقوالى ديگر نظير اينها كه در كتب آنان ضبط شده.سپس فن كلام را مدون و مرتب كرده و براى آن اصطلاحاتى درست نمودند، بنا گذاشتند كه وقتى فلان كلمه را به كار مىبريم منظور فلان معنا است، و مسائل غير كلامى نيز بر آن افزودند تا در مباحث معنون به عنوان امور عامه، از فلاسفه عقب نمانند، و البته اين بعد از زمانى بود كه كتب فلسفه به زبان عربى ترجمه شد و درس دادن و درس خواندنش در بين مسلمانان شايع گشت، و اينكه بعضى گفتهاند: ظهور علم كلام در اسلام و منشعب شدنش به دو شعبه" اعتزال" و" اشعريت" بعد از انتقال فلسفه به عرب بود درست نيست، دليل بر نادرستى آن وجود مسائل و آراى متكلمين در خلال رواياتى است كه صدور آن قبل از تاريخ انتقال فلسفه بوده.روش اعتزال از روز اول پيدايشش تا اوائل عهد عباسيان يعنى اوائل قرن سوم هجرى روز به روز به جمعيت و طرفدارانش افزوده مىشد، و شوكت و ابهت بيشترى به خود مىگرفت ولى از آن تاريخ به بعد رو به انحطاط و سقوط نهاد، تا آنكه پادشاهان ايوبى همه طرفداران اين مكتب را از بين بردند، و مكتب اعتزال به كلى منقرض گرديد و كسانى كه در عهد ايوبيان و بعد از آن به جرم داشتن اين مكتب كشته شدند آن قدر زياد بودند كه عدد كشتههايشان را كسى جز خداى سبحان نمىداند در اين زمان بود كه جو بحثهاى كلامى براى اشعريها صاف و بدون مزاحم شد، و اشاعره در مذهب خود توغل و پيشرفت كردند، و با اينكه فقهاى آنان در آغاز ادامه اين بحثها را گناه مىدانستند، همواره و تا به امروز در بين آنان رائج مانده است.
سبقت شيعه بر اشاعره و معتزله در بحثهاى كلامى
قبل از معتزله و اشاعره شيعه در همان ابتداى طلوعش به بحثهاى كلامى پرداخت يعنى بعد از رحلت رسول خدا (ص) رقم عمدهاى از بزرگان صحابه چون سلمان و ابى ذر و مقداد و عمار و عمرو بن الحمق و غير آنان و از بزرگان تابعين امثال رشيد حجرى و كميل و ميثم تمار و ساير علويين آغازگر اين بحثها بودند، كه همه آنان به دست امويان كشته شدند، ولى در زمان امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) مجددا تشكلى يافته، و آوازهشان بلند گرديد و بحثهاى كلامى را شروع كردند، و به تاليف كتابها و رسالهها پرداختند با اينكه تحت سيطره و قهر حكومتهاى جابر بودند، و همواره از ناحيه حكومتها سركوب مىشدند، مع ذلك دست از كوشش خود بر نداشتند، تا آنكه در زمان حكومت آل بويه كه تقريبا قرن چهارم هجرت بود امنيتى نسبى به دست آوردند، ولى دوباره در اثر فشار حكومتها دچار خفقان شدند تا آنكه با ظهور دولت صفويه در ايران جو علم و پژوهش براى آنان صاف گرديد كه