راه يافتن علوم قديميان در ميان مسلمين و علل جبهه گيرى علماى اسلام در برابر افكار جديد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تا به امروز اين صفاى جو و آزادى قلم و بحث ادامه دارد.

سيماى بحث كلامى در شيعه شبيه‏تر به سيماى بحث كلامى معتزله است تا سيماى بحث اشاعره، به همين جهت بسيار اتفاق مى‏افتد كه بعضى از آراى اين دو مكتب تداخل مى‏كنند نظير بحث پيرامون حسن و قبح، و مساله ترجيح بدون مرجح، و مساله قدر، و مساله تفويض، و باز به همين جهت امر بر بعضى از مردم (يعنى اهل تسنن) مشتبه شده، هر دو طائفه را يعنى شيعه و معتزله را يك مكتب و در بحث كلامى مكتب داراى يك طريقه دانسته‏اند، و بسيار اشتباه كرده‏اند، براى اينكه اصولى كه از ائمه اهل بيت (ع) روايت شده كه معتبر در نظر شيعه تنها همين اصول است هيچ سازشى با مذاق معتزله ندارد.

و بر هر تقدير فن كلام فن شريفى است كه كارش دفاع از حريم معارف حقه دينى است، چيزى كه هست متكلمين از مسلمانان- چه شيعيانشان و چه اهل سنتشان- طريق بحث را درست نرفته‏اند و نتوانسته‏اند بين احكام عقلى و احكام مقبول در نظر خصم فرق بگذارند، كه ان شاء اللَّه توضيح اين اشتباه بطور اختصار مى‏آيد.

راه يافتن علوم قديميان در ميان مسلمين و علل جبهه گيرى علماى اسلام در برابر افكار جديد

در همين اوان بود كه علوم قديميان يعنى منطق، و رياضيات، طبيعيات، الهيات، طب، و حكمت عملى به زبان عربى ترجمه شد، و در عرب شايع گرديد، و اين انتقال يك قسمت از آن در عهد امويان صورت گرفته بود و در اوائل عهد عباسيان به حد كمال رسيد، صدها كتاب از كتب يونانى و رومى و هندى و فارسى و سريانى به عربى ترجمه شد و مردم به خواندن و فراگيرى آن علوم روى آورده، چيزى نگذشت كه خود صاحب نظر شدند و كتابها و رساله‏ها به رشته تحرير در آوردند و اين باعث خشم علما شد، مخصوصا وقتى مى‏ديدند كه ملحدان يعنى دهرى مسلكها و طبيعى مذهبان و پيروان مانى و ملل ديگر دست به دست هم داده به جنگ با اسلام برخاسته‏اند و نيز مسائل مسلم و ضرورى دين را انكار مى‏كنند، خشمشان بيشتر گرديد، از اين بدتر آنكه مى‏ديدند خود مسلمانان فيلسوف نما، شروع كردند به عيب گويى و خرده گيرى از معارف دين و از افكار متدينين و اهانت و عيب جويى به اصول اسلام و معالم طاهره شرع، (و معلوم است كه هيچ دردى جانكاه‏تر از جهل نيست).

از جمله امورى كه خشم علماى اسلام را بيشتر مى‏كرد اين بود كه مى‏شنيدند در پاره‏اى مسائل دينى كه ارتباط و ابتنايى با مسلميات علم هيات و طبيعيات دارد طبق آن نظريه‏هاى مسلم در اين علوم حكم مى‏كردند، و مساله را با اينكه برهانى نبود بلكه جدلى و از مسلمات بود، شكل برهان مى‏دادند و دهرى مذهبان و امثال آنان كه در آن روزها خود را فيلسوف جا زده بودند امور ديگر از اباطيل خود را به اين مسائل مى‏افزودند، نظير مساله تناسخ‏

/ 657