بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(ص) فرستاده خدا است، مگر شما نبوديد كه قبل از بعثت آن جناب، در بارهاش صحبت مىكرديد نشانيهايش را مىگفتيد چطور شد حالا كه او مبعوث شده دعوتش را قبول نمىكنيد، رافع بن حريمله و وهب بن يهودا قضيه را حاشا كرده و گفتند: ما هرگز چنين سخنى را براى شما نگفتيم و خدا بعد از موسى هيچ كتابى نازل نكرده نه انجيل را قبول داريم و نه قرآن را (و هيچ بشير و نذيرى نفرستاده- نه عيسى و نه محمد)، خداى عز و جل در رد گفتار آنان اين آيه را نازل كرد كه:" يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ..." «1» و اين روايت را سيوطى نيز در الدر المنثور از ابن عباس و از غير او آورده، و رواياتى ديگر نيز نقل نموده است. «2»و از مضامين اين روايات بخوبى بر مىآيد كه مانند ساير روايات وارده در شان نزول آيات همه از باب تطبيقهايى است كه اشخاص كردهاند، قضايايى را با آيهاى از آيات تطبيق نمودهاند، آن گاه (يا خود آنان و يا دست دومىها) آن قضايا را شان نزول و سبب نزول معرفى كردهاند، پس در حقيقت روايات شان نزول اسباب نزول نيستند، بلكه اسباب نظريههايند و آيات مورد بحث از جهت نزول مطلق است.(1) جامع البيان ج 6 ص 107.(2) در المنثور ج 2 ص 269- 268.