معناى جمله:" فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ"
ولى چه بسا بعضى از مفسرين گفته باشند كه معناى كلمه:" طوعت" اصلا از باب اطاعت نيست بلكه به معناى" زينت زينت داد" است و بنا بر اين، كلمه" قتل اخيه" مفعول به براى كلمه:" طوعت" است و معناى جمله اين است كه نفس او كشتن برادر را برايش زينت داد «1»، و چه بسا بعضى ديگر گويند به معناى" طاوعت" است و معناى جمله مورد بحث اين است كه" نفس او در كشتن برادر براى او رام شد"، (طاوعت له نفسه فى قتل اخيه) و بنا بر اين وجه كلمه" قتل" كه در آيه به صداى بالا آمده به خاطر اين نيست كه مفعول باشد، بلكه به خاطر اين است كه به اصطلاح خافض آن حذف شد، يعنى حرف جر (فى) در آن حذف شده است «2»، و معناى آيه روشن است.و اى بسا از جمله:" فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ" استفاده كرده باشند كه معلوم مىشود قاتل برادر خود را در شب كشته، چون مىفرمايد:" صبح كرد در حالى كه از زيانكاران شده بود" «3» ولى اين استفاده بطورى كه ديگران نيز گفتهاند درست نيست، براى اينكه كلمه" اصبح" كه در مقابل كلمه:" أمسى" است اگر چه به حسب اصل معنا اين نكته را مىرساند و ليكن اين كلمه در عرف عرب معناى ديگرى به خود گرفته و آن معناى كلمه" صار" است، عرب وقتى مىگويد:" اصبح زيد عالما" منظورش اين نيست كه بگويد زيد صبح كرد در حالى كه عالم بود بلكه منظورش اين است كه بگويد زيد عالم شد، پس اصبح معناى (شد) را مىدهد، و در قرآن كريم هم بسيار در اين معنا استعمال شده، از آن جمله آيات زير است (توجه(1) مجمع البيان ج 3 و 4 ص 184.(2 و 3) مجمع البيان ج 3 و 4 ص 184.