گفتارى پيرامون معناى احساس و انديشيدن‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتارى پيرامون معناى احساس و انديشيدن‏

اين گوشه از داستان فرزندان آدم كه خداى تعالى كلاغى را فرستاد تا با كندوكاو كردن زمين به قاتل تعليم دهد چگونه جسد برادر را در زمين پنهان كند، و او بعد از مشاهده كار كلاغ گفت:" يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ" يك آيه از قرآن است كه در نوع خود نظيرى در قرآن ندارد، آيه‏اى است كه حال انسان در استفاده از حس را مجسم مى‏سازد و خاطرنشان مى‏كند كه بشر خواص هر چيزى را به وسيله حس خود درك مى‏كند و بعد از درك و احساس آن را ماده خام دستگاه تفكر خود كرده با دستگاه فكريش از آن مواد خام قضايايى مى‏سازد كه به درد اهداف و مقاصد زندگيش بخورد، البته اين بر حسب نظريه‏اى است كه دانشمندان پس از بحث‏هاى علمى به دست آورده و به اين نتيجه رسيده‏اند كه علوم و معارف بشرى اگر به دقت ريشه‏يابى شود، همه منتهى به يكى از حواس آدمى مى‏گردد، در مقابل نظريه تذكر و علم فطرى است كه ريشه علوم و معارف را فطرت بشر مى‏داند (و ما در همين جلد پيرامون اين دو نظريه بحث كرديم).

توضيح نظريه اول اينكه اگر خواننده عزيز صور علميه، يعنى تك تك تصديق‏ها و تصورهاى يك انسان هر چند جاهل‏ترين و كم‏فهم‏ترين انسان را در نظر بگيرد چه صور علميه كليه او را و چه جزئيه‏اش را- خواهد ديد كه همين فرد جاهل و كوتاه فكر آن قدر صورتهاى علمى در خزينه فكريش دارد كه به جز رب العالمين احدى نمى‏تواند آن صورتها را آمارگيرى كند.

و از سوى ديگر اين معنا را به مشاهده در مى‏يابد كه تمامى آن صورتهاى علمى با همه كثرتش و با اينكه گفتيم از حد شمار بيرون است، پيوسته و همه روزه و در طول زندگى بشر در دنيا رو به زيادتر شدن و نمو كردن است، و اگر از آخرت به طرف عقب برگرديم، يعنى از آخر عمر آن انسان فرضى به طرف اولين روز تولدش بر گرديم مى‏بينيم روز به روز معلومات آن انسان و صور علميه‏اش كمتر شده تا در روز تولدش به صفر مى‏رسد، تا جايى كه در صفحه ذهن هيچ صورت علميه‏اى وجود ندارد البته منظور ما از اين علم علم بالفعل است، نه استعداد و آمادگى براى داشتن علم، دليل اين گفتار ما آيه شريفه قرآن است كه مى‏فرمايد:" عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ" «1».

(1) خداى تعالى بود كه به انسان چيزهايى را تعليم كرد كه خود انسان آنها را نمى‏دانست." سوره علق آيه 5".

/ 657