الهام الهى متوقف است بر درستى و راستى علوم عقليه كليه (بديهيات) و آن نيز متوقف است بر سلامت عقل و فطرت (با تمسك به تقواى دينى)
و قسم سوم كه در اصل به الهام الهى بر مىگردد، تنها زمانى در عمل انسان مفيد واقع گشته و اثرش تمام مىشود، كه قسم دوم از علوم انسان درست به دست آمده باشد، و بر درستى و استقامت رشد كرده باشد، (چون بسا مىشود كه انسانى در اثر كجرويهاى ممتد، فطرت خداداديش را از دست داده و حتى بديهيات كلى و عقلى را درك نكند) هم چنان كه درك عقلى نيز وقتى حاصل مىشود كه عقل به سلامتى خود باقى مانده باشد و آن تا زمانى است كه تقواى دينى و دين فطريش را از دست نداده باشد، به آيات زير توجه فرمائيد:" وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ" «1»،" وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ" «2»" وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ" «3»" وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ" «4»، يعنى كسى مقتضيات فطرت را ترك نمىكند مگر وقتى كه عقلش را تباه كرده و راهى غير از راه عقل را پيش گرفته باشد. اعتبار عقلى و حساب سرانگشتى هم مساعد با ملازمهايست كه گفتيم بين عقل و تقوا بر قرار است، براى اينكه وقتى عقلش و يا به عبارتى نيروى تفكر و نظر انسان آسيب ديد و(1) و تنها صاحبان عقل متذكر مىشوند." سوره آل عمران، آيه 7".(2) متذكر نمىشود مگر كسى كه توبه كند، و به سوى خدا باز گردد." سوره غافر آيه 13".(3) اين مائيم كه دلها و ديدگانشان را مىگردانيم به شهادت اينكه در اولين بار ايمان نياوردند." سوره انعام آيه 110".(4) و كسى از كيش ابراهيم متنفر و بى رغبت نمىشود مگر آنكه قبلا عقلش را دچار سفاهت و انحراف كرده باشد." سوره بقره، آيه 130".