تخطئه حسيون (كسانى كه فقط به طريقه حسى معتقدند) در قرآن كريم‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي" «1» و از اين قبيل تعبيرها كه خود خواننده بايد در دسته‏بندى كردن آيات راجع به اين سه قسم معلومات تدبر كند.

از اين بيان سه نكته اساسى روشن گرديد: اول اينكه قرآن كريم طريقه و مسلك حسيين يعنى علمايى كه همه اعتمادشان بر حس و تجربه استوار است، و احكام عقلى صرف را در بحث‏هاى علمى راه نمى‏دهند به شدت تخطئه كرده است، براى اينكه ما مى‏بينيم اولين و مهم‏ترين مساله‏اى كه قرآن كريم در بيان آن اهتمام ورزيده مساله توحيد خداى عز و جل است و ساير معارف اخلاقى و علمى دين را بر آن اساس بيان كرده و مردم را به سوى آن دعوت فرموده و اين هم پر واضح است كه مساله توحيد از هر مساله ديگرى بى‏ارتباطتر از حس و دورتر از ماده است و هيچ ارتباطى با حس و ماده ندارد.

تخطئه حسيون (كسانى كه فقط به طريقه حسى معتقدند) در قرآن كريم‏

قرآن كريم بيان كرده كه اين معارف حقيقى همه از فطرت منشا مى‏گيرد، و فرموده:

" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ" «2» كه ترجمه‏اش در صفحه قبل گذشت، مى‏فرمايد خلقت بشر نوعى خلقت و ايجاد است كه مستلزم اين علوم و ادراكات است و معنا ندارد كه خلقت موجودات تبدل و دگرگونى پيدا كند، مگر آن دگرگونى كه خودش نيز جزء خلقت و ايجاد باشد، و اما اينكه ايجاد مطلق مبدل شود، يعنى حكم واقع باطل شود، هيچ معنايى برايش تصور ندارد، پس انسان هرگز نمى‏تواند (و حاشا كه بتواند) علوم فطرى خود را باطل ساخته و در زندگى راهى را پيش بگيرد كه غير از راه فطرت و خلقتش مى‏باشد، و اما انحرافى كه مى‏بينيم انسانهايى از احكام فطرت دارند اين انحرافها ابطال حكم فطرت نيست، بلكه استعمال و به كار گيرى همان احكام است، اما در مواردى كه نبايد به كار گرفت، نظير اينكه يك فرد تير انداز با اينكه تير و كمان را ساخته‏اند براى خوردن به هدف، ولى او تير به غير هدف بزند، پس او تير و كمان را استعمال كرده، و ليكن استعمالش غلط و به خطا بوده، كاردك‏ها و پيچ مهره‏ها و سوزنها و ساير اجزاى يك موتور و كارخانه در صورتى كه درست به كار نرود، و در جاى خود قرار نگيرد وقتى ماشين و موتور به كار مى‏افتد آن اجزاء، كارى را كه بايد انجام دهند انجام مى‏دهند، و ليكن غرضى كه از آن دستگاه منظور بوده حاصل نمى‏شود، آنچه در مثال ما محال است اين است كه در يك كارخانه آن جزئى كه كار اره را مى‏كند به جاى اره كردن بدوزد و سوزنى كه در آن كارخانه كارش دوختن است اره كند، و

(1) خدا چنين كسى را هدايت نمى‏كند.

(2)" سوره روم، آيه 30".

/ 657