تخطئه حسيون (كسانى كه فقط به طريقه حسى معتقدند) در قرآن كريم
قرآن كريم بيان كرده كه اين معارف حقيقى همه از فطرت منشا مىگيرد، و فرموده:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ" «2» كه ترجمهاش در صفحه قبل گذشت، مىفرمايد خلقت بشر نوعى خلقت و ايجاد است كه مستلزم اين علوم و ادراكات است و معنا ندارد كه خلقت موجودات تبدل و دگرگونى پيدا كند، مگر آن دگرگونى كه خودش نيز جزء خلقت و ايجاد باشد، و اما اينكه ايجاد مطلق مبدل شود، يعنى حكم واقع باطل شود، هيچ معنايى برايش تصور ندارد، پس انسان هرگز نمىتواند (و حاشا كه بتواند) علوم فطرى خود را باطل ساخته و در زندگى راهى را پيش بگيرد كه غير از راه فطرت و خلقتش مىباشد، و اما انحرافى كه مىبينيم انسانهايى از احكام فطرت دارند اين انحرافها ابطال حكم فطرت نيست، بلكه استعمال و به كار گيرى همان احكام است، اما در مواردى كه نبايد به كار گرفت، نظير اينكه يك فرد تير انداز با اينكه تير و كمان را ساختهاند براى خوردن به هدف، ولى او تير به غير هدف بزند، پس او تير و كمان را استعمال كرده، و ليكن استعمالش غلط و به خطا بوده، كاردكها و پيچ مهرهها و سوزنها و ساير اجزاى يك موتور و كارخانه در صورتى كه درست به كار نرود، و در جاى خود قرار نگيرد وقتى ماشين و موتور به كار مىافتد آن اجزاء، كارى را كه بايد انجام دهند انجام مىدهند، و ليكن غرضى كه از آن دستگاه منظور بوده حاصل نمىشود، آنچه در مثال ما محال است اين است كه در يك كارخانه آن جزئى كه كار اره را مىكند به جاى اره كردن بدوزد و سوزنى كه در آن كارخانه كارش دوختن است اره كند، و(1) خدا چنين كسى را هدايت نمىكند.(2)" سوره روم، آيه 30".