ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است، و فرقى بين بعضى از افراد و كل افراد نيست و فرد واحد و افراد بسيار در آن حقيقت واحدند، و لازمه اين معنا اين است كه كشتن يك فرد به منزله كشتن نوع انسان باشد و به عكس زنده كردن يك فرد زنده كردن همه انسانها باشد، اين آن حقيقتى است كه آيه مورد بحث آن را افاده مى‏كند.

اشكالى كه به آيه شده است و گفته‏اند با جمله:" مَنْ قَتَلَ نَفْساً ... فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً" نقض غرض شده است‏

و اى بسا كه بر آيه شريفه اشكال كرده باشند به اينكه اولا:" نازل كردن خود اين آيه باعث نقض غرض است"، براى اينكه غرض بيان اهميت قتل نفس و بزرگى اين عمل، از حيث گناه و آثار است، و لازمه بيان اين معنا اين است كه هر قدر عدد كشته و مقدار جنايت بيشتر باشد، گناه اهميت بيشتر و آثار سوء زيادترى داشته نه اينكه كشتن يك نفر به منزله كشتن همه مردم باشد، علاوه بر اينكه نقض غرض است لازمه ديگرش اين است كه قتل‏هاى زائد بر يك قتل هيچ اثرى نداشته باشد، چون وقتى قتل يك نفر مساوى با قتل ده نفر- مثلا- باشد و قتل اولى برابر با قتل همه باشد، بايد قتل نه نفر زائد بدون اثر باشد.

و اين اشكال را نمى‏توان اينطور پاسخ داد كه كشتن ده نفر هم ده برابر كشتن همه اثر دارد، و كشتن همه انسانها برابر است با كشتن همه به تعداد نفرات جميع، مثلا اگر فرض كنيم كه تمامى افراد بشر هزار مليونند، و كسى همه آنها را بكشد هزار مليون بار همه بشر را كشته است، و كافى نبودن اين پاسخ بدين جهت است كه برگشت آن به تضاعف عدد عذاب و عقاب است و حال آنكه عبارت اشكال اين را نمى‏رساند، يعنى از آن فهميده نمى‏شود كه منظورش مساله عقاب باشد.

علاوه بر اينكه چنين جميعى اصلا واحد ندارد، آخر جميع- هر چه باشد- عبارت است از چيزى كه از افرادى كه هر فردش معادل جميعى است كه از افراد مركب شده، و اين تا بى‏نهايت تكرار مى‏شود، و چنين جميعى معنا ندارد، زيرا فرد واحدى ندارد تا با تكرار و تعدد آنها چيزى بنام جميع درست شود.

از اين هم كه بگذريم مساله مضاعف بودن گناه و عقاب مخالف با منطق قرآن است، زيرا قرآن كريم فرموده:" مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‏ إِلَّا مِثْلَها" «1».

و ثانيا برابر بودن يك قتل با قتل جميع اگر به اين معنا باشد كه" قتل واحد برابر است با قتل جميعى كه اين واحد نيز جزء آن است"، لازمه‏اش اين است كه واحد يك مجموع مساوى باشد با مجموع خود و غير خودش كه محال بودن اين فرض از بديهيات است و اگر مراد

(1) كسى كه گناه كند به جز كيفر آن گناه را نمى‏بيند." سوره انعام، آيه 160".

/ 657