بحث علمى و يك تطبيق - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسى كه انسانى را از كفر بيرون كند و به ايمان در آورد. «1»

مؤلف: اين معنا در روايات بسيارى كه از طرق اهل سنت نقل شده نيز آمده.

و در مجمع البيان است كه از امام ابى جعفر روايت شده كه فرمود: منظور از مسرفون كسانى هستند كه حرامهاى خدا را حلال مى‏شمارند، و خونها مى‏ريزند. «2»

بحث علمى و يك تطبيق

(يك تطبيق بين داستان هابيل و قابيل در تورات و در قرآن)

در اصحاح چهارم از سفر تكوين از تورات چنين آمده:

1- آدم همسرش حوا را شناخت، و حوا حامله شد و قايين را بزاد، و- از در خوشحالى- گفت: از ناحيه رب صاحب فرزندى پسر شدم.

2- حوا بار ديگر حامله شد، و اين بار هابيل را بزاد و هابيل كارش گوسفند دارى، و قايين شغلش زراعت بود.

3- بعد از ايامى حادثه‏اى رخ داد، و آن اين بود كه قايين از حاصل زمين چيزى را براى رب قربانى كرد.

4- و هابيل هم از گوسفندان بكر و چاق خود يك گوسفند قربانى كرد، و رب به قربانى هابيل نظر كرد.

5- و اما به قايين و قربانيش نظر نكرد پس قايين سخت در خشم شد و آبرويش رفت (و يا چهره‏اش در هم افتاد)

6- و پروردگار به قايين گفت چرا خشمگين شدى؟ و چرا چهره‏ات تغيير كرد؟

7- آيا اگر تو خوبى مى‏كردى به درگاه ما بالا نمى‏آمد؟! و اگر خوبى نكنى قهرا در معرض گناه قرار مى‏گيرى و گناه را دم در كمين گرفته بدان، آرى در اين صورت گناه مشتاق تو و در پى تو است و اين تو هستى كه گناه را براى خود سر نوشت ساختى

8- قايين سر برادرش هابيل را گرم به سخن كرد و در همان حال كه با هم نشسته بودند كه قايين برخاست و هابيل را بكشت

9- رب به قايين گفت هابيل برادرت كجا است؟ گفت: نمى‏دانم و من نگهبان برادرم نبودم

10- رب گفت اين چه كارى بود كردى، صداى خون برادرت از زمين به من رسيد

11- اينك تو ديگر ملعونى، تو از جنس همان زمينى هستى كه دهن باز كرد براى فرو بردن خونى كه به دست تو از برادرت ريخت

12- تو چه وقت در زمين كار كردى كه زمين پاداش عمل تو را كه همان مواد غذايى او است به تو ندهد، اينك محكومى به اينكه عمرى به سرگردانى و فرار در زمين بگذرانى

13- قايين به رب گفت: گناه من بزرگتر از آن است كه كسى بتواند آن را حمل كند،

14- تو امروز مرا از روى زمين و از روى‏

(1) تفسير عياشى ج 1 ص 313 ح 88.

(2) مجمع البيان ج 3- 4 ص 187.

/ 657