بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شريعتها دين خدا است، با اينكه دين يكى است ولى شريعتها يكديگر را نسخ مىكنند، نظير نسبت دادن احكام جزئى در اسلام، به اصل دين است، با اينكه اين احكام بعضى ناسخ و بعضى منسوخند با اين حال مىگوئيم فلان حكم از احكام دين اسلام بوده و نسخ شده و يا فلان حكم از احكام دين اسلام است، بنا بر اين بايد گفت: خداى سبحان بندگان خود را جز به يك دين متعبد نكرده، و آن يك دين عبارت است از تسليم او شدن چيزى كه هست براى رسيدن بندگان به اين هدف راههاى مختلفى قرار داده، و سنتهاى متنوعى باب كرده، چون هر امتى مقدار معينى استعداد داشته و آن سنتها و شريعتها عبارت است از شريعت نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (ص)، هم چنان كه مىبينيم چه بسا شده كه در شريعت واحدهاى بعضى از احكام به وسيله بعضى ديگر نسخ شده، براى اينكه مصلحت حكم منسوخ مدتش سر آمده، و زمان براى مصلحت حكم ناسخ فرا رسيده، مانند نسخ شدن حكم حبس ابد در زناى زنان كه نسخ شد، و حكم تازيانه و سنگسار به جاى آن آمد، و مانند مثالهايى ديگر، دليل بر اين معنا آيه شريفه:" وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ ..." است كه به زودى تفسيرش مىآيد.
معناى كلمه" ملت" و نسبت آن با" شريعت" و" دين"
تا اينجا معناى شريعت و دين و فرق بين آن دو روشن شد، حال ببينيم كلمه" ملت" به چه معنا است؟ و معناى آن چه نسبتى با شريعت و دين دارد؟ ملت عبارت است از" سنت زندگى يك قوم"، و گويا در اين ماده بويى از معناى مهلت دادن وجود دارد، در اين صورت ملت عبارت مىشود از" طريقهاى كه از غير گرفته شده" باشد، البته اصل در معناى اين كلمه آن طور كه بايد روشن نيست، آنچه به ذهن نزديكتر است اين است كه ممكن است مرادف با كلمه شريعت باشد، به اين معنا كه ملت هم مثل شريعت عبارت است از طريقهاى خاص، به خلاف كلمه" دين"، بله اين فرق بين دو كلمه" ملت" و" شريعت" هست، كه شريعت از اين جهت در آن طريقه خاص استعمال مىشود، و به اين عنايت آن طريقه را شريعت مىگويند كه:" طريقهاى است كه از ناحيه خداى تعالى و به منظور سلوك مردم به سوى او تهيه و تنظيم شده"، و كلمه" ملت" به اين عنايت در آن طريقه استعمال مىشود كه مردمى آن طريقه را از غير گرفتهاند و خود را ملزم مىدانند كه عملا از آن پيروى كنند، و چه بسا همين فرق باعث شده كه كلمه ملت را به خداى تعالى نسبت نمىدهند و نمىگويند ملت خدا، ولى" دين خدا" و" شريعت خدا" مىگويند، و ملت را تنها به پيغمبران نسبت مىدهند و مىگويند: ملت ابراهيم، چون اين ملت بيانگر سيره و سنت ابراهيم (ع) است و همچنين به مردم و امتها نسبت مىدهند و مىگويند ملت مردمى با ايمان و يا ملت مردمى بىايمان، چون