بيان عدم ارتباط آيات شريفه با قصه عبادة بن صامت و عبد اللَّه بن ابى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ، وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ" «1».

بيان عدم ارتباط آيات شريفه با قصه عبادة بن صامت و عبد اللَّه بن ابى‏

مؤلف: اين قصه به غير از اين طريق، يعنى طريق ابن مردويه از ابن عباس نيز روايت شده و ما در سابق گفتيم (و مكرر هم گفته‏ايم) كه اين روايات وارده در شان نزول تطبيق‏هايى است اجتهادى به شهادت امارات و نشانه‏هايى كه در آنها به چشم مى‏خورد، مثلا در روايات قصه مورد بحث مى‏بينيم كه هفده آيه را نازل در مورد قصه ابن ابى و يهوديان بنى قينقاع و بنى قريظه و بنى النضير مى‏داند با اينكه در اين آيات در رديف يهوديان، نصارا را هم ذكر كرده‏اند كه هيچ دخالتى در اين قصه نداشتند نشانه ديگر اينكه غير ابن ابى، ساير مسلمانان نيز در اين داستان سر و كارى با نصارا نداشتند، خواهى گفت: نام نصارا از باب تطفل يعنى بطور طفيلى ذكر شده، در پاسخ مى‏گوئيم: اين سخن درست نيست، چون در قرآن سابقه ندارد، چون در جاى ديگر قرآن مواردى هست كه متعرض حال يهود شده و وقايعى را كه بين مسلمين و يهود واقع شده و منافقين نيز در آن وقايع دستى داشته‏اند، ذكر نموده و تنها نام يهود را برده و نامى از نصارا به ميان نياورده، نظير آيات سوره حشر، بنا بر اين چه باعث شده كه تطفل در اينجا جائز شده و در آن موارد جائز نبوده؟.

نشانه ديگرش اين است كه اولا اين روايت مى‏گويد: آيات سوره مائده يعنى هفده آيه (51- 67) در داستان عبادة بن صامت و عبد اللَّه بن ابى نازل شده و بنا بر اين بايد مطالب اين هفده آيه مربوط و متصل به هم باشد كه بتوان گفت: همه يكباره نازل شده و ثانيا در اين آيات، آيه شريفه:" إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ" قرار دارد كه روايات متواتره شيعه و سنى آن را نازل در حق على بن ابى طالب (ع) مى‏داند و ثالثا در اين آيات آيه شريفه" يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ" هست كه هيچ ارتباطى با قصه يهوديان و عبد اللَّه بن ابى ندارد.

پس همه اين نشانى‏ها دليل قطعى بر گفتار ما است كه گفتيم: راوى ديده قصه عبادة بن صامت و عبد اللَّه بن ابى با آيات مورد بحث تا حدودى تناسب دارد آيات را بر آن قصه تطبيق كرده و چون نتوانسته خوب تطبيق كند، هفده آيه را به جاى سه آيه گرفته، چون ديده اين هفده آيه يعنى در اولش و وسطش و آخرش متعرض حال اهل كتاب شده است.

و در تفسير در المنثور است كه ابن جرير و ابن منذر از عكرمه روايت كرده كه در تفسير آيه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ"، گفته: اين آيه در باره بنى قريظه نازل شده كه نيرنگ كردند و عهدى را كه با رسول خدا

(1) در المنثور ج 2 ص 291.

/ 657