بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
" وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً" است، البته اين تاييد وقتى تمام است كه بگوئيم جمله مذكور بيانگر درجات است، و معلوم است كه مغفرت و رحمت از ناحيه خدا است. (و بنا بر اين احتمال معنا چنين مىشود كه آن اجر عظيم عبارت است از درجاتى از ناحيه خدا و مغفرت و رحمتى).احتمال هم دارد ضمير مذكور به كلمه" أجر" بر گردد، (كه در اين صورت معنا چنين مىشود كه خدا درجاتى از آن اجر عظيم و مغفرتى و رحمتى را خاص مجاهدين مىكند).از ظاهر جمله:" وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً" چنين بر مىآيد كه بيان باشد براى كلمه درجات، چون درجات عبارت است: از منزلتهايى از ناحيه خداى سبحان، و اين منزلتها هر چه باشد مصداق مغفرت و رحمت است و شما خواننده محترم در بعضى از مباحث گذشته توجه فرموديد كه رحمت (يعنى افاضه نعمت از ناحيه خدا) موقوف بر اين است كه قبلا موانع بر طرف شود و همين برطرف كردن موانع از كسى كه مبتلاى به آن است، خود مصداقى است از مغفرت و بلكه عين مغفرت است و لازمه اين سخن آن است كه مرتبهاى از مراتب نعمتهاى الهى و هر درجه و منزلتى رفيع، مغفرتى باشد نسبت به مرتبهاى كه بالاتر از آن است و بنا بر اين صحيح است بگوئيم درجات اخروى هر چه باشد هم مغفرتى است از ناحيه خداى سبحان و هم رحمتى است از آن جناب، و در قرآن كريم غالب مواردى كه كلمه رحمت و امثال آن بكار رفته، مغفرت نيز با آن بكار رفته است، مانند آيات زير:" مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ" «1»" مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ" «2»،" مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ" «3»،" وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ" «4»" وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا" «5» و آيات و موارد ديگرى نظير اينها.خداى تعالى در آخر، كلام خود را با جمله:" وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً" ختم فرمود و مناسبت اين دو اسم يعنى اسم غفور و رحيم از ميان اسماى خداى تعالى با مضمون آيه و مخصوصا با جمله:" وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً" روشن است حاجتى به توضيح ندارد." إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ" لفظ" توفيهم" مىتواند صيغه ماضى باشد و هم صيغه مضارع و اگر آن را مضارع بگيريم اصلش" تتوفاهم" بوده و يكى از دو" تاء" آن به منظور تخفيف حذف شده، هم چنان كه مىبينيم(1)" سوره مائده، آيه 9".(2)" سوره انفال، آيه 4".(3)" سوره هود، آيه 11".(4)" سوره حديد، آيه 20".(5)" سوره بقره، آيه 286".