بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و در همان كتاب به سند خود از اسماعيل جعفى روايت كرده كه گفت: من از امام ابى جعفر (ع) پرسيدم آن دينى كه بشر و بندگان خدا نمىتوانند در باره آن جاهل باشند چيست؟ حضرت فرمود: دين دامنه وسيعى دارد و آن طور كه مردم پنداشتهاند دشوار نيست.و ليكن خوارج- يعنى پيروان خوارج نهروان- خودشان از نادانى بر خود تنگ گرفتند. عرضه داشتم، فدايت شوم، اجازه مىدهى من آن دينى كه به آن معتقدم را بر شما عرضه كنم؟فرمود: بله.عرض كردم: شهادت مىدهم به اينكه معبودى جز اللَّه تعالى نيست و اينكه محمد بنده او و فرستاده او است. و بدانچه آن جناب از نزد خداى تعالى آورده اقرار دارم و شما اهل بيت را دوست مىدارم و به ولايت شما معتقدم، و از دشمنان شما و هر كس كه بر شما مسلط شد و بر شما تفوق و امارت كرد و هر كس كه به شما در حقتان ظلم روا داشت بيزارم. امام (ع) فرمود: به خدا سوگند تو هيچ چيز از امر دين را جاهل نيستى و اين دينى كه تو بر من عرضه كردى به خدا سوگند همان دينى است كه ما به آن معتقديم، پرسيدم آيا كسى كه به اين امر و اين معتقدات معرفت ندارد، از مؤاخذه و عقاب خدا جان سالم بدر مىبرد؟ فرمود: احدى از آنها سالم نمىماند مگر مستضعفين. پرسيدم: مستضعفين چه كسانيند؟ فرمود: زنان و اولاد شما.آن گاه- بعنوان شاهد- فرمود: مثلا نظر شما در باره ام ايمن چيست؟ من شهادت مىدهم به اينكه او از اهل بهشت است. با اينكه آن معرفت و آن اعتقاداتى كه شما داريد او نداشت. «1»و در تفسير عياشى از سليمان بن خالد، از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: من از آن حضرت از مستضعفين پرسيدم، فرمود: زنان بلهاء- چشم و گوش بسته- كه در پس پرده حجاب خود قرار دارند، و خادمه- بىسواد و جاهل- كه اگر بگويى نماز بخوان ميخواند، و اگر نگويى نمىخواند- و خلاصه اينكه چشمش به دهان تو است خودش استقلال فكرى ندارد- و بردهاى كه جلب كردهاى، كه او نيز استقلال فكرى ندارد و جز آنچه تو به او بگويى چيزى نمىفهمد، و همچنين پير فرتوتى كه هوش و حواس خود را از دست داده و دختر و پسر خرد سالى كه به حد بلوغ نرسيدهاند، اينها همه مستضعفند. و اما مرد گردنكلفت- يعنى سالم و نيرومند- كه مىتواند در مسائل زندگى با خصم خود بگو مگو كند و شخصا بخرد و بفروشد. آيا تو مىتوانى بعنوان يارى و طرفدارى بگويى اين بنده خدا مستضعف است؟ هرگز،(1) اصول كافى، ج 2 ص 405 ح 6.