ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در همان كتاب به سند خود از اسماعيل جعفى روايت كرده كه گفت: من از امام ابى جعفر (ع) پرسيدم آن دينى كه بشر و بندگان خدا نمى‏توانند در باره آن جاهل باشند چيست؟ حضرت فرمود: دين دامنه وسيعى دارد و آن طور كه مردم پنداشته‏اند دشوار نيست.

و ليكن خوارج- يعنى پيروان خوارج نهروان- خودشان از نادانى بر خود تنگ گرفتند. عرضه داشتم، فدايت شوم، اجازه مى‏دهى من آن دينى كه به آن معتقدم را بر شما عرضه كنم؟

فرمود: بله.

عرض كردم: شهادت مى‏دهم به اينكه معبودى جز اللَّه تعالى نيست و اينكه محمد بنده او و فرستاده او است. و بدانچه آن جناب از نزد خداى تعالى آورده اقرار دارم و شما اهل بيت را دوست مى‏دارم و به ولايت شما معتقدم، و از دشمنان شما و هر كس كه بر شما مسلط شد و بر شما تفوق و امارت كرد و هر كس كه به شما در حقتان ظلم روا داشت بيزارم. امام (ع) فرمود: به خدا سوگند تو هيچ چيز از امر دين را جاهل نيستى و اين دينى كه تو بر من عرضه كردى به خدا سوگند همان دينى است كه ما به آن معتقديم، پرسيدم آيا كسى كه به اين امر و اين معتقدات معرفت ندارد، از مؤاخذه و عقاب خدا جان سالم بدر مى‏برد؟ فرمود: احدى از آنها سالم نمى‏ماند مگر مستضعفين. پرسيدم: مستضعفين چه كسانيند؟ فرمود: زنان و اولاد شما.

آن گاه- بعنوان شاهد- فرمود: مثلا نظر شما در باره ام ايمن چيست؟ من شهادت مى‏دهم به اينكه او از اهل بهشت است. با اينكه آن معرفت و آن اعتقاداتى كه شما داريد او نداشت. «1»

و در تفسير عياشى از سليمان بن خالد، از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: من از آن حضرت از مستضعفين پرسيدم، فرمود: زنان بلهاء- چشم و گوش بسته- كه در پس پرده حجاب خود قرار دارند، و خادمه- بى‏سواد و جاهل- كه اگر بگويى نماز بخوان ميخواند، و اگر نگويى نمى‏خواند- و خلاصه اينكه چشمش به دهان تو است خودش استقلال فكرى ندارد- و برده‏اى كه جلب كرده‏اى، كه او نيز استقلال فكرى ندارد و جز آنچه تو به او بگويى چيزى نمى‏فهمد، و همچنين پير فرتوتى كه هوش و حواس خود را از دست داده و دختر و پسر خرد سالى كه به حد بلوغ نرسيده‏اند، اينها همه مستضعفند. و اما مرد گردن‏كلفت- يعنى سالم و نيرومند- كه مى‏تواند در مسائل زندگى با خصم خود بگو مگو كند و شخصا بخرد و بفروشد. آيا تو مى‏توانى بعنوان يارى و طرفدارى بگويى اين بنده خدا مستضعف است؟ هرگز،

(1) اصول كافى، ج 2 ص 405 ح 6.

/ 657