بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نيستند) بلكه منظور ولايت در نكاح و ارث بردن از يكديگر و مخالطت است. (و خلاصه كلام اينكه منظور كسانى است كه بر حسب ظاهر مسلمان شمرده شده و مسلمانان بايد با آنان معامله اسلام بكنند و با آنان ازدواج كنند، و ارث بدهند و ارث ببرند، و آميزش اسلامى داشته باشند، ولى بر حسب واقع مسلمان نيستند چون به علت كمبود در معرفت، عقايد اسلامى را ندارند.)اينطور افراد، نه مؤمنند، و نه كافر، و كارشان با خداست تا با آنان چه معاملهاى بكند.مؤلف: اينكه فرمود: كارشان با خداست اشاره است به آيه شريفه كه مىفرمايد:" وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ" «1».و مطالبى كه مربوط به اين بحث است، به زودى مىآيد. ان شاء اللَّه.و در نهج البلاغه امام امير المؤمنين (ع) فرموده: عنوان استضعاف بر كسى كه حجت خدا به گوش او رسيده و گوش او آن را شنيده و عقلش آن را درك كرده صادق نيست و اطلاق نمىشود. «2»و در كافى از امام كاظم (ع) روايت آمده كه شخصى از آن جناب از ضعفاء پرسيد. امام (ع) در پاسخ نوشت: ضعيف كسى است كه حجت خدا به او نرسيده باشد و آراء و عقايد مختلف را تشخيص ندهد. و اما اگر فهم كسى اين مقدار باشد كه حق را از باطل تميز داده، اختلاف را تشخيص بدهد، او مستضعف نيست. «3»و در همان كتاب است كه شخصى از امام صادق (ع) پرسيد: چه مىفرمايى در باره مستضعفين؟ حضرت، حالتى چون وحشت زدهها بخود گرفت، و فرمود: مگر شما مستضعف سراغ داريد؟ مستضعف كجا پيدا مىشود؟ بخدا سوگند دين شما كه همان مذهب حق است، همه اقطار را گرفت، و معارف آن دست به دست به همه جا حتى در پستوى خانه زنان رسيد و زنان سقا در راه مدينه راجع به آن بحث و گفتگو مىكنند. «4»و در معانى الاخبار از عمر بن اسحاق روايت كرده كه گفت: شخصى از امام صادق (ع) پرسيد: حد مستضعف كه خداى تعالى از آنان سخن گفته چيست؟ فرمود: كسى كه نتواند حتى يك سوره از قرآن را بخواند. با اينكه خداى تعالى قرآن كريمش را طورى قرار(1) دستهاى ديگر كارشان با خداست، يا عذابشان مىكند و يا از آنان درمىگذرد." سوره توبه، آيه 106".(2) نهج البلاغه، صبحى صالح، ص 279 خطبه 189.(3) اصول كافى، ج 2 ص 406، ح 11.(4) اصول كافى، ج 2 ص 404، ح 4.