بيان اينكه دعا در مورد امر حتمى الوقوع و نيز دعا با ياس از اجابت، دعا نيست، و دعاى كافران از اينگونه است
و همچنين در مساله استجابت دعا، زيرا خداى سبحان در عين اينكه در آيه" وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ" «1» خود را جوابگوى دعا خوانده است، مىتواند دعاى احدى را جواب نگويد، در عين اينكه در آيه" ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" «2» وعده قطعى داده كه دعاى هر كسى كه او را بخواند مستجاب مىكند. و نيز مىتواند دعاى كسى را اجابت نكند، براى اينكه گر چه دائما استجابت مىكند و ليكن چنان هم نيست كه اين وعده استجابت، قدرت بر ترك استجابت را از حضرتش سلب نموده و دستبندى به دست قدرتش زده باشد، نه، بلكه باز هم قدرت بر ترك دارد، و ليكن اين قدرت را به كار نمىزند و روشش به طور يك نواخت بر اين جارى است.از اين بيان فساد اشكالى كه بر آيه شده است روشن مىگردد، و آن اين است كه: از آيه مورد بحث استفاده مىشود كه خدا اگر بخواهد دعاى كفار را مستجاب نموده و عذاب را از آن برمىدارد، و حال آنكه اين سخن مخالف است با مطلبى كه نصوص كتاب و سنت بر آن دلالت دارد، و آن اين است كه ترديدى در قيامت نبوده و چارهاى جز وقوعش نيست، و همچنين چيزى از عذاب استيصال جلوگيرى نمىكند، چنان كه آيه" وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ" «3» بر آن دلالت دارد.فساد اين اشكال از اين جهت است كه آيه مذكور، بيش از اين دلالت ندارد كه خداى سبحان بر هر چه بخواهد قادر است، و اما اينكه هر كارى را هم مىخواهد و مىكند، در آيه دلالتى بر آن نيست، و شكى نيست در اينكه وقتى خداى تعالى به وقوع قيامت و عذاب استيصال، حكم حتمى كرد موجب نمىشود كه قدرتش بر خلاف آنچه كه حكم كرده، باطل شده و از او سلب شود، بلكه در عين اينكه خلف وعده و نقض اراده نمىكند، اگر بخواهد مىتواند خلاف آنچه حكم كرده عمل نمايد.و اما آيه" وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ"؟ مراد از آن دعائى است كه كفار در(1) و وقتى كه بندگان من از تو سراغم را گرفتند من به آنان نزديكم، اجابت مىكنم و جواب مىدهم دعاى دعا كننده را هنگامى كه مرا بخواند. سوره بقره آيه 186(2) بخوانيد مرا تا دعايتان را مستجاب كنم. سوره مؤمن آيه 60(3) و دعاى كفار جز در ضلالت نيست. سوره مؤمن آيه 50