وجه اينكه در جمله:" لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ" شفاعت، بدون استثناء، نفى شده است. - ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نزديك‏تر و اميد ايمان آوردنشان بيشتر است، بنا بر اين، آيه شريفه مورد بحث و ساير آياتى كه امر عمومى به انذار مى‏كند، روى هم يك معنا را افاده مى‏نمايند. و آن اين است كه عموم مردم را انذار كن و ليكن كسانى را كه از قيامت مى‏هراسند، بيشتر.

در اين آيه ولايت و شفاعت را به طور كلى از غير خدا نفى مى‏كند و در آيات ديگرى آن را مقيد به اذن خدا مى‏نمايد، مثلا مى‏فرمايد:" مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ" «1» و مى‏فرمايد:" وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏" «2» و نيز مى‏فرمايد:" وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" «3».

و اگر در آيه مورد بحث، شفاعت را بدون استثناء نفى كرده، از اين جهت بوده كه خطاب متوجه كسانى است كه اگر مى‏گفتند: بت‏ها داراى ولايت و شفاعتند، اين ولايت را به اذن خدا براى بت قائل نبودند، و راهى هم به اثبات آن و اعتقاد به آن نداشتند، براى اينكه اثبات اذن، در شفاعت و ولايت براى بت‏ها محتاج به علم و داشتن دليل است، و علم به چنين مطالب احتياج به وحى و نبوت دارد، و مشركين قائل به نبوت نبودند. خواهيد گفت پس مشركين در باره بت‏ها قائل به چه مزيتى بودند؟ جواب اين است كه گويا ولايت و شفاعتى را كه براى بت‏ها قائل بودند، از اين باب بوده كه مى‏گفتند مساله ولايت و شفاعت نه بخاطر وجود كمال و فضيلتى در بت‏ها و يا اذنى از خدا است، بلكه خود به خود و بر حسب ضرورت و طبع درست شده است، و مثل اينكه معتقد بوده‏اند كه موجودات و مخلوقات قوى طبعا يك نوع اختيار و حق تصرفى در موجودات ضعيف دارند، و لو اينكه خداى سبحان هم اذن نداده باشد، و يا معتقد بوده‏اند: همين كه خداوند بعضى از موجودات را قوى آفريده اين خود اذن تكوينى در تصرف آنها در موجودات ضعيف است.

وجه اينكه در جمله:" لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ" شفاعت، بدون استثناء، نفى شده است.

و خلاصه اشكال اين است كه چرا در آيه مورد بحث، مانند موارد ديگر قرآن، بعد از گفتن" لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ" نفرمود:" الا باذنه" و خلاصه جوابش هم اينكه مشركين معتقد بودند كه: بت‏ها اوليا و شفعاى خدايند، و اين ولايت و شفاعت بت‏ها را مقيد

(1) كيست در درگاه او كه بدون اذنش شفاعت كند؟. سوره بقره آيه 255

(2) و شفاعت نمى‏كنند مگر براى كسانى كه خدا راضى به وساطت براى آنان است. سوره انبيا آيه 28

(3) كسانى را كه مشركين جز خدا عبادت مى‏كنند مالك شفاعت نيستند، مگر آنان كه به حق شهادت مى‏دهند و دانايان هستند. سوره زخرف آيه 86

/ 546