ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنا بر اين مراد از اينكه در آيه مورد بحث فرمود:" حساب آنان بر تو و حساب تو بر آنان نيست"، اين است كه از تو برنمى‏آيد و توان آن را ندارى كه حساب آنان را رسيده و كيفر و پاداششان دهى، پس نمى‏توانى كسانى را كه رفتارشان خوشايند تو نيست، و يا از همنشينى آنان كراهت دارى از خود برانى، چنان كه شان آنان نيست كه حسابدار اعمال تو باشند، و تو از ترس اينكه مبادا مورد اعتراضشان واقع شوى و تو را به وجه بدى كيفر كنند و يا از ترس اينكه مبادا از نخوت و غرورى كه دارند از تو بدشان بيايد، از آنان فاصله گرفته و طردشان نمايى.

از اين روى هر كدام از دو جمله" ما عليك ..." و" ما عليهم ..." معناى مستقلى را مى‏رسانند.

و نيز ممكن است از جمله" ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ"، استفاده تحمل حساب شود، يعنى بخواهد بفرمايد: سنگينى و وزر و وبال اعمال زشت آنان بر تو نيست، تا هر چه بيشتر گناه كنند، تو بيشتر ناراحت شوى.

اين نكته‏اى است كه از لفظ" على" استفاده مى‏شود، زيرا اين كلمه، اشاره دارد به اينكه گناه براى مرتكبش و يا هر كسى كه وزر آن را به دوش بگيرد، داراى سنگينى است، بنا بر اين، اينكه در دنباله‏اش فرمود:" وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ" با اينكه نيازى به ذكر آن نبود و معناى مزبور بدون آن هم تمام بود براى اين بوده است كه همه احتمالاتى كه به ذهن مى‏رسد ذكر شده و برابرى هر دو طرف كلام، با هم تاكيد شده باشد.

و نيز ممكن است كسى بگويد: مجموع اين دو جمله كنايه است از اينكه بين رسول اللَّه (ص) و بين آنان از جهت حساب ارتباطى نيست.

بعضى‏ها هم گفته‏اند: مراد از حساب، حساب رزق است نه حساب اعمال، و منظور اين است كه حساب رزق آنان بر تو نيست، خداوند روزى‏شان داده و حساب روزى‏شان هم با او است و جمله" وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ ..." تنها براى تاكيد همين معنا است، چنانچه در وجه قبلى هم گذشت، و اين دو وجه را گر چه ممكن است به نحوى توجيه نموده و ليكن وجه مورد قبول، همان وجه اول است.

" فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ" دخول در جماعت ظالمين متفرع بر طرد كسانيست كه پروردگار خود را مى‏خوانند، بنا بر اين، رعايت نظم كلام به حسب طبعى كه دارد اقتضا مى‏كرد كه جمله" فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ" متفرع بر جمله‏اى شود كه در اول آيه است، يعنى جمله" وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ ...".

و ليكن از آنجايى كه بين اين جمله و جمله اول آيه، فاصله زيادى افتاده است از اين‏

/ 546