بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صامت نقل كردهاند كه گفت: رسول خدا فرمود: خداى تبارك و تعالى وقتى بخواهد قومى را باقى گذاشته يا ترقى دهد، اقتصاد و قناعت و عفاف را به آنان روزى مىكند، و وقتى بخواهد قومى را منقرض سازد، باب خيانت را به روىشان باز كرده و كارشان را به جايى مىكشاند كه از خيانت و مالى كه از اين راه به دست مىآورند، خوشحالى كنند، آن وقت است كه ناگهان به عذاب خود گرفتارشان ساخته و وقتى خبردار مىشوند كه ديگر راه پس و پيش برايشان نمانده است، نسل مردمى كه ستم كردند، بريده مىشود و حمد خداى را كه پروردگار عالميان است. «1»و نيز در كتاب مزبور است كه ابن منذر از جعفر نقل كرده كه گفت خداوند وحى فرستاد به داوود كه: اى داوود در هر حال از من بترس، و از هر حالى بيشتر آن موقعى بترس كه نعمتهايم از هر درى به سويت سرازير مىشود «2» مبادا كارى كنى كه به زمينت زنم و ديگر به نظر رحمت به سويت نظر نكنم. «3»و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه" قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً ..." دارد كه اين آيه وقتى نازل شد كه رسول اللَّه (ص) به مدينه مهاجرت كرده بود و يارانش مبتلا به گرفتاريها و امراض شده و شكايت حال خود را نزد رسول خدا بردند، خداى تعالى وحى فرستاد كه اى محمد، به يارانت بگو:" مرا خبر دهيد اگر عذاب ناگهانى يا علنى بر مردم نازل شود، آيا جز اين است كه تنها ستمگران هلاك مىشوند؟". يعنى به ياران پيغمبر جز رنج و تلاش و ضرر دنيايى چيز ديگرى نمىرسد اما عذاب دردناك كه هلاكت در آن است فقط به ظالمين مىرسد «4».مؤلف: اين روايت علاوه بر ضعفى كه در سند دارد، منافى با روايات بسيارى است كه دلالت دارند بر اينكه سوره انعام يك مرتبه در مكه نازل شده است، علاوه بر اينكه آيه شريفه با داستانى كه در روايت هست منطبق نمىباشد. توجيهى هم كه مرحوم قمى براى روايت كرده از نظم قرآن دور است.(1) الدر المنثور ج 3 ص 12(2) مؤلف در اينجا بيانى مختصر مربوط به لفظ عربى حديث داشت كه در ترجمه حذف شد.(مترجم)(3) الدر المنثور ج 3 ص 12(4) تفسير قمى ج 1 ص 201