توضيحى در باره روش تطبيق، در تفسير آيات قرآن و روايات شان نزول، و اشاره به اينكه اين روايات، قابل اعتماد نيستند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(ع) را براى نوشتن آن احضار فرمود.

خباب مى‏گويد در همه اين گفت و شنودها، ما در گوشه‏اى خزيده بوديم كه ناگاه حالت وحى به آن جناب دست داد و جبرئيل اين آيه را نازل كرد:" وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ"- تا آنجا كه مى‏فرمايد-" فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ" وقتى آيه نازل شد رسول خدا (ص) كاغذ را از دست خود انداخت و ما را نزديك خود خواند، در حالى كه مى‏گفت:" سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ"، از آن پس هميشه در خدمتش مى‏نشستيم، و از آن جناب جدا نمى‏شديم مگر اينكه ايشان برخاسته تشريف مى‏بردند، خداى تعالى اين آيه را نازل كرد:" وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ..." خباب سپس گفت: رسول خدا از آن پس با ما مى‏نشست، و ليكن ما وقتى احساس مى‏كرديم كه موقع برخاستن آن جناب شده برخاسته و مى‏رفتيم، و آن جناب هم برخاسته و تشريف مى‏برد. «1»

توضيحى در باره روش تطبيق، در تفسير آيات قرآن و روايات شان نزول، و اشاره به اينكه اين روايات، قابل اعتماد نيستند

مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان از سلمان و خباب نقل نموده، و نظير اين سه روايتى كه گذشت روايات ديگرى است، و با مراجعه به آنچه كه در اول سوره گذشت كه گفتيم روايات دال بر اينكه اين سوره يك دفعه نازل شده، بسيار زياد و مستفيض است، و همچنين با تامل و دقت در سياق آيات ترديدى در اين باقى نخواهد ماند كه در اين روايات آن معنايى كه ما اسمش را تطبيق مى‏گذاريم به كار رفته. «2»

توضيح اينكه اصحاب رسول خدا (ص) چون بعضى از آيات را قابل انطباق با بعضى از داستانها و وقايع دوران زندگى آن جناب مى‏ديدند، همان حادثه را سبب نزول آيه مى‏شمرده‏اند. البته منظورشان اين نبوده است كه بگويند فلان آيه تنها به خاطر فلان حادثه نازل شده و با ذكر آن داستان شبهاتى را كه عارض بر آيه شده است، رفع نمايند، بلكه منظورشان اين بوده است كه اگر شبهه‏اى در حدوث فلان حادثه و يا اشباه و نظائر آن هست، با ذكر آيه، آن شبهه بر طرف شود.

شاهد اين معنا همين سه روايتى است كه در شان نزول آيه" وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ ..." وارد شده، زيرا به طورى كه ملاحظه مى‏كنيد اين سه روايت، در عين اينكه هر كدام داستان مخصوصى را نقل مى‏كنند در عين حال هر سه يك غرض را ايفا مى‏نمايند،

(1) الدر المنثور ج 3 ص 13

(2) مجمع البيان ج 3 ص 72 ط بيروت.

/ 546