ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و آن خدايى است كه خلق كرد آسمانها و زمين را به حق، و ياد كن روز قيامت را روزى كه (چون بخواهد ايجاد بفرمايد) مى‏گويد باش پس مى‏باشد، راست و درست گفتار خدا است، و از براى خدا است پادشاهى، روزى كه دميده مى‏شود در صور، او داناى نهان و آشكار است و او است محكم كار و آگاه (73).

بيان آيات‏

اين آيات تتمه احتجاجاتى است كه در سابق عليه مشركين بر مساله توحيد و معارف مربوط به آن از نبوت و معاد شده بود، و همه اين آيات داراى سياق واحدى هستند.

" قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ..."

در اين آيه خداوند رسول خدا (ص) را امر مى‏كند كه مشركين را خبر دهد به اينكه خداى تعالى وى را از پرستيدن شركا و بت‏هاى آنان نهى فرموده. البته اين نهى به طور كنايه نهى از بت‏پرستى آنان نيز هست. سپس با جمله" قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ" به ملاك نهى اشاره نموده مى‏فرمايد: براى اين نهى شده‏ام كه عبادت آنها پيروى از هواى نفسانى است، و من از پيروى هوا نهى شده‏ام، سپس با جمله" قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ" اشاره به سبب خودداريش از پيروى هوا نموده مى‏فرمايد: پيروى هوى ضلالت و خروج از زمره هدايت يافتگانى است كه به صفت" قبول هدايت الهى"، متصف شده و به اين اسم و رسم شناخته شده‏اند، و معلوم است كه با اين حال پيروى هوا با استقرار صفت هدايت در نفس منافات داشته و مانع است از اينكه نور توحيد بر قلب تابيده و تابشش ثابت و دائم باشد، تا بتوان از آن استفاده برد و نتيجه گرفت.

خلاصه اينكه اين آيه از پرستش بت، با بيانى تمام نهى نموده، و علت نهى و جهت اين را كه چرا بايد از بت‏پرستى دورى نمود، ذكر فرموده است، و آن علت عبارت از اين است كه:

پرستش بت پيروى هوى است، و در پيروى هوى، ضلالت و خروج از صف كسانى است كه هدايت الهى شاملشان شده است.

" قُلْ إِنِّي عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ..."

" بينة" به معناى راهنمايى با بيان روشن است، و معناى اصلى اين ماده جدايى و كنار رفتن چيزى است از چيز ديگر، به طورى كه ديگر اتصال و اختلاطى با هم نداشته باشند، و كلمه" بين" و" بون" و" بينونه" و امثال آن از مشتقات همين ماده است،" بينه" را از اين نظر بينه گفتند كه به وسيله آن حق از باطل جدا گشته و به خوبى و به آسانى و بدون سختى و مشقتى مى‏توان بر آن وقوف يافت.

/ 546