بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه هر كوچك و بزرگى را مىداند.ليكن اين وجه، وجهى نيست كه معناى حصرى را كه جمله" لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ" آن را افاده مىكند، روشن سازد.بهتر اين است كه در اين باره گفته شود: ارتباط آيه مورد بحث تنها با جمله آخر آيه قبليش نيست، بلكه با مفاد مجموع دو آيه قبل خود مرتبط است، زيرا مجموع آن دو آيه دلالت مىكند بر اينكه: معجزهاى كه كفار آن را پيشنهاد كرده بودند و همچنين نتيجه آن كه مساله يكسره شدن كار آنان با رسول خدا است، امرى است كه تنها خداى تعالى، عالم و حاكم بر آن مىباشد و او است كه در حكمش و در عذاب كردن ستمكاران، دچار غلط و اشتباه نمىشود، براى اينكه داناتر از هر كس به ستمكاران و عالم به غيب و نهان و داناى به هر خرد و كلان خود او است كه نه در حكمش گمراه مىشود و نه چيزى را فراموش مىكند، و در اين جهات كسى با وى شركت نداشته و همپايه او نيست.اين معنا را دو آيه قبل افاده كرده و اينك آيه مورد بحث اين معنا را اضافه مىكند كه:تنها خداى سبحان است كه عالم به غيب و عملش شامل هر چيز است، سپس در سه آيه بعد، همين معنا را تكميل مىكند، به اين بيان سياق اين چند آيه سياق آياتى مىشود كه در نظائر اين بحث وارد شده است، مانند آيهاى كه گفتگوى قوم خود را با آن جناب حكايت نموده و مىفرمايد: قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ، قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ" «1»." وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ"-" مفاتح" جمع" مفتح"- بفتح ميم- و به معناى خزينه است، احتمال هم دارد كه جمع مفتح- بكسر ميم- و به معناى كليد باشد، مؤيد اين احتمال اين است كه به قرائت شاذى كلمه مزبور،" مفاتيح" خوانده شده است، البته مالا هر دو معنا يكى است، براى اينكه كسى كه كليدهاى خزينههاى غيب را در دست دارد، قهرا به آنچه كه در آن خزائن است، عالم هم هست و مىتواند مانند كسى كه خود آن خزينهها نزد او است به دلخواه خود، در آن تصرف نمايد.و اما اينكه در ساير آيات مربوط به اين مقام، اسمى از" مفاتيح" برده نشده، بعيد(1) گفتند آيا تو آمدهاى كه ما را از خدايانمان منصرف سازى؟ اگر راست مىگويى بياور آن عذابى را كه ما را از آن مىترسانى هود گفت علم نزد خدا است، و من فقط مامورم آنچه را كه به من ارسال شده است به شما ابلاغ كنم. سوره احقاف آيه 23