بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
علم او و در تحت قدرت او است، و به فرضى هم كه از من ساخته بود و من آن را انجام مىدادم، كار من و شما اينطور يكسره مىشد كه شما به عذابى كه مخصوص ستمكاران است، دچار مىشديد، زيرا خدايى كه علمش آميخته با جهل نيست مىداند كه بين من و شما ستمكار كدام است. اين معنا را ما از جمله" وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ" و جمله" وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ" مىفهميم كه جمله اول اشاره مىكند به اينكه رسول خدا قادر بر انجام خواستههاى آنان و فيصله دادن اختلاف بين خود و آنان نيست، و جمله دوم دلالت دارد بر اينكه خدايى كه به همه موجودات دريا و خشكى عالم، آگاه است هرگز ستمكار را به غير ستمكار اشتباه نمىكند، زيرا كوچك و بزرگى نيست، مگر اينكه در كتاب مبين او است.پس مراد از غيبى كه در آيه ذكر شده،" غيب مطلق" است، و جمله" لا يعلمها ..."جملهاى است حاليه كه دلالت مىكند بر اينكه مفاتح غيب، از مقوله علم است، البته نه علم متعارف، زيرا ما از كلمه علم صور ذهنيهاى را مىفهميم كه از هر چيزى پس از وجود و محدوديت گرفته شده و در ذهن ما نقش مىبندد، و مفاتح غيب اختصاص به بعد از موجود شدن ندارد بلكه همانطورى كه شرح داده شد علم به موجودات است حتى قبل از موجود شدن آنها يعنى علمى است غير متناهى و غير منفعل از معلوم.
عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ...)
جمله" وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ" عموميت علم خدا را مىرساند، و مىفهماند آنچه از موجودات كه ممكن است متعلق علم ديگران قرار گيرد، و اگر هم بعضى علم به آن ندارند، ممكن است براى بعضى ديگر معلوم شود، همه و همه براى خداوند معلوم است.و اگر خشكىها و آنچه را كه در آنها است جلوتر ذكر كرد، براى اين بود كه روى سخنش با مردم بود كه سر و كارشان بيشتر با خشكىها است.و در جمله" وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها" براى اين برگ درختان را بخصوص اسم برد كه دلالت كند بر بى پايانى علم خداوند، چون كثرت برگ درختان به حدى است كه انسان از شمردن آن و تشخيص هر كدام از ديگرى و احاطه به حالاتى كه هر كدام دارند و همچنين مراقبت بر اينكه كدام يك از درخت مىافتد، عاجز است.و ظاهرا جمله" وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ" و همچنين جمله" وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ ..." معطوف بر" من ورقة" مىباشند. و مراد از ظلمات زمين، درون تاريك آن است كه بذر گياهان در آن نشو و نما نموده و بعضى از آنها نيز همانجا مىپوسند، و هيچ دانهاى در درون تاريك زمين نيست و همچنين هيچ برگ تر و خشكى از درخت نمىريزد مگر اينكه خداوند بدان آگاه است.