بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كار رفته و وجهش على الظاهر رفع شبههاى است كه از جهت مرجع ضمير ممكن است پيدا شود، زيرا اگر در جمله" ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ" التفات به حضور نبود و مىفرمود:" ما لم نمكن لهم" آن وقت از سياق آيه پنداشته مىشد كه اين ضمير هم برمىگردد به مرجعى كه ضمير:" مكنا لهم" به آنجا برمىگشت و گرنه اصل سياق از همان ابتداى سوره، سياق غيبت بود.قبلا در ضمن تفسير جمله" هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ" نيز صحبتى از التفات بميان آمد." فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ"، اين آيه دلالت دارد بر اينكه: گناهان دخالت قاطعى در پيش آمدن بلايا و محنتهاى عمومى دارند و در اين معنا و همچنين در اينكه حسنات و اطاعتها در رسيدن به نعمتها و نزول بركات تاثير زيادى دارند آيات بسيارى موجود است." وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ ..."اين آيه اشاره است به اينكه استكبار كفار به جايى رسيده است كه اگر اين قرآن را در صورت كتابى كه در برگهاى كاغذى نوشته شده باشد بفرستيم، كه آنان با چشم ببينند و با دست لمس كنند باز خواهند گفت كه: اين سحرى است آشكار، پس نبايد به گفته پوچ آنان كه مىگويند:" لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ" «1» اعتنا نمود.در آيه مورد بحث كتاب را در" كِتاباً فِي قِرْطاسٍ" بدون الف و لام و نكره آورد تا بفهماند كه نزول آن نوع خاصى است از نزول كه ناگزير بايد بتدريج صورت گيرد، و اگر آن را مقيد كرد به اينكه در كاغذ باشد براى اين بود كه به درخواست آنان نزديكتر و از شبهه و توهمى كه در دلهايشان خلجان مىكرد دورتر باشد، و آن توهم اين بوده است كه: آيات نازل بر رسول خدا از انشائات خود اوست، نه اين كه روح الأمين آن را نازل كرده باشد، چنان كه خدا مىفرمايد:" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ". «2»" وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ" منظورشان از اينكه گفتند: چرا فرشتهاى بر او نازل نشد؟، اين بوده كه به خيال خود(1) ايمان نخواهيم آورد به آسمان رفتنت مگر اينكه كتابى بر ما نازل كنى كه خود ما آن را بخوانيم. سوره اسراء آيه 93(2) روح الامين آن را بزبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرد تا از انذار كنندگان باشى. سوره شعراء آيه 195