ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضى ديگر گفته‏اند: تذكير اسم اشاره در اينجا، براى تعظيم آفتاب است، چون مقام، مقامى است كه گفتگو از ربوبيت آفتاب است، و اين گفتار هر چه هم غلط باشد، باز نبايد به خاطر غلط بودن آن، نسبت مؤنث بودن به" رب" داد، لذا به خاطر حفظ احترام مقام ربوبيت اسم اشاره مذكر آمده است.

اين وجه نيز صحيح نيست، براى اينكه مشركين مؤنث بودن را، از نواقصى كه تنزيه معبود از آن واجب باشد، نمى‏دانستند، به دليل اينكه اهل بابل خودشان به خدايان مؤنثى قائل بودند، از آن جمله الاهه" نينو" بود كه معتقد بودند مادر خدايان است، و الاهه" نين‏كاراشا" بود كه مى‏گفتند دختر خدا" آنو" است، و الاهه" مالكات" بود كه مى‏گفتند همسر خدا" شاماش" است، و الاهه" زاربانيت" بود كه مى‏گفتند خداى رضاع است، و ديگر الاهه" آنوناكى" بوده است. طائفه‏اى از مشركين عرب هم ملائكه را به عنوان دختران خدا مى‏پرستيدند، بلكه در تفسير آيه" إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً" «1» نيز روايت شده است كه به طور كلى عرب بت‏هاى خود را" إناث- مادگان" مى‏ناميدند، مثلا مى‏گفتند ماده بنى فلان و مقصودشان بت مورد پرستش آن قبيله بود.

بعضى ديگر در رفع اين اشكال گفته‏اند: قوم ابراهيم آفتاب را مذكر مى‏دانسته و براى او همسرى بنام" انونيت" قائل بوده‏اند و از اين جهت بوده كه قرآن كريم هم اشاره به آن را مذكر آورده است.

جواب اينحرف نيز به خوبى روشن است، زيرا اگر قوم ابراهيم چنين عقيده‏اى هم داشته‏اند خود شمس را مذكر مى‏پنداشتند، نه لفظ شمس را و كلام در لفظ" شمس" است پس به هر حال مى‏بايستى اشاره به آن مؤنث آورده مى‏شد. علاوه بر اينكه جمله ديگرى كه در كلام ابراهيم خطاب به نمرود است منافات با اين معنا دارد، زيرا در اين جمله ابراهيم مى‏فرمايد:

" فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ" «2» و حال آنكه اگر قوم ابراهيم چنين عقيده‏اى مى‏داشتند بايد ابراهيم مى‏گفت:" فات به".

بعضى ديگر از مفسرين گفته‏اند: زبان ابراهيم و قومش سريانى بوده، و در اين لغت قواعد عربى جارى نبوده است، و در ضمائر و اسماء اشاره فرقى بين مذكر و مؤنث نمى‏گذاشتند، قرآن كريم هم به خاطر حفظ و رعايت آن لغت فرق نگذاشته است.

(1) سوره نساء آيه 117

(2) سوره بقره آيه 258

/ 546