بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نخست با جمله" لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ" اظهار كرد كه دل من علقه و دلبستگى به اين شركا ندارد، آن گاه با جمله" لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ" گوشزدشان كرد كه پرستش شركا گمراهى است، و در مرحله آخر با جمله" يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ" صريحا بيزارى خود را اعلام نمود، اينك با جملات آيه مورد بحث به سوى توحيد تام گراييده، ربوبيت و معبوديت را منحصرا براى كسى اثبات مىكند كه آسمانها و زمين را از نيستى به هستى درآورده، و بتپرستى و شرك را از خود نفى كرده و مىفرمايد:" إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ" بنا بر اين معناى اينكه گفت:" روى خود را متوجه آن كسى مىكنم ..." كنايه از اين است كه من با عبادت خود تنها به سوى خداوند روى مىآورم، چون لازمه عبوديت و مربوبيت اين است كه مربوب در نيروى خود و ارادهاش وابسته به رب خود باشد، و او را بخواند، و در جميع كارهايش به او رجوع كند، و معلوم است كه دعا و رجوع، جز با توجيه وجه و روى آوردن، محقق نمىشود.
توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است
بنا بر اين، توجيه وجه، كنايه است از همان عبادت كه آن نيز عبارت است از دعا و رجوع.ابراهيم (ع) در اين كلام خود صريحا از پروردگار خويش اسم نبرده بلكه وصفى از اوصاف او را ذكر كرده است كه احدى حتى مشركين هم در آن وصف نزاع و خلافى ندارند. و آن وصف عبارت بود از" خالق بودنش براى زمين و آسمان"، و اين معنا را هم به طور عادى بيان نكرد و نگفت:" پس روى خود را متوجه خالق زمين و آسمانها مىكنم" بلكه به عبارت" موصول" و" صله":" كسى كه آسمانها و زمين را خلق كرده" تعبير نمود، تا دلالت بر عهد نموده و امر بر احدى از آنان مشتبه نگردد، و لذا گفت:" لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ" يعنى من با عبادت خود روى به درگاه كسى مىآورم كه ايجاد هر چيزى منتهى به او است و خود شما هم او را ما فوق خدايان خود مىشناسيد. آن گاه با كلمه" حنيفا" شركايى را كه مشركين اثبات مىكردند نفى نموده و فهمانيد كه" من از آن شركا اعراض كرده و بدرگاه خداوند ميل نموده و رو به سوى او مىآورم"، سپس همين معنا را با جمله" وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ" تاكيد نمود.پس در مجموع، اين آيه، هم اثبات معبوديت براى خداوند هست و هم نفى شريك از او، قريب به آنچه كه كلمه طيبه" لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ" آن را بيان مىنمايد." لام" ى كه در" للذى" است لام غايت و به معناى" الى" است، و در خيلى از موارد همانطورى كه" الى" در غايت استعمال مىشود" لام" هم به كار مىرود، از آن جمله است