بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يافتهام، و او مرا با نشان دادن ملكوت آسمانها و زمين آگاهىها داده و حجتها آموخت تا بتوانم ربوبيت را از هر چه غير او است، از قبيل ستارگان و بتها، سلب نمايم، و من اينك دريافتهام كه از پروردگارى كه مدبر امور من است بى نياز نيستم، و از همين ارتكاز نتيجه مىگيرم كه پروردگار من تنها كسى است كه مىتواند مدبر امور من باشد و چون مدبر امور من تنها خداى سبحان است پس فقط او پروردگار من است، و او را در پروردگاريش شريكى نيست، و با اين همه دستگيرىها كه از من كرده و اين هدايتى كه مرا فرموده ديگر چه حاجت كه به حجت شما گوش داده و در باره ربوبيت بتها با شما بحث كنم؟ بحث براى فهميدن و راه يافتن است، و من راه صحيح را يافته و به مقصد رسيدهام. اين همان معنايى است كه از ظاهر آيه مورد بحث، به ذهن انسان تبادر مىكند. البته اگر از اين ظاهر صرفنظر كنيم معناى دقيقترى در آن است كه درك آن محتاج به دقت بيشترى است، و آن اين است كه ابراهيم (ع) خواسته است با جمله" وَ قَدْ هَدانِ" با خود هدايت، استدلال كند، نه اينكه بگويد با داشتن هدايت احتياجى به استدلال ندارم. يعنى اينكه خواسته است بفرمايد: خداوند با تعليم حجتهايى بر اثبات ربوبيت خود و نفى ربوبيت غير، مرا هدايت نموده و همين هدايت او دليل بر اين است كه او است پروردگار من، و پروردگارى غير او نيست. زيرا هدايت بندگان به سوى خود، يكى از شؤون تدبير پروردگارى است، پس تنها كسى مىتواند هدايت كند كه خود پروردگار باشد. و اگر خداى تعالى علاوه بر اينكه آفريدگار زمين و آسمان است، پروردگار هم نبود، يقينا مرا هدايت نمىكرد، و اين وظيفه را به عهده كسى مىگذاشت كه از پيش او سمت پروردگارى را به عهده داشت، و ليكن مىبينم كه او خودش مرا هدايت كرده، پس او پروردگار من است.و بنا بر اين معنا، ديگر جا ندارد كه مشركين بگويند: اين هدايتى هم كه تو در مساله ربوبيت يافتهاى، و اين حجتهايى كه آموختهاى، همه از الهامات همين خدايان ما است، زيرا هيچ وقت كسى تيشه به دست دشمن خود نمىدهد كه با همان تيشه ريشهاش را بزند.چطور ممكن است بعضى از خدايان مشركين به ابراهيم حجتهايى بياموزند كه ابراهيم با همان حجتها خدايى آن خدايان را فاسد و تباه سازد؟ آرى، مشركين نمىتوانستند به ابراهيم چنين جوابى بدهند.و ليكن مىتوانستند بگويد- يا اينكه گفتند-:" اين سخنانى كه تو نام آن را حجت و هدايت گذاردهاى در حقيقت ضلالت است، و اين غضب خدايان ما است كه تو را به چنين روزى انداخته كه نمىتوانى به ربوبيت آنها پى ببرى و اين حرفها را هم خدايان ما به تو تلقين