وجه اينكه ابراهيم (ع) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً ..."

در اينجا ابراهيم (ع) حجت ديگرى را عليه مشركين اقامه مى‏كند، كه حاصل آن اين است كه: بين گفتار شما و كردارتان تناقض است، زيرا شما مرا امر مى‏كنيد به اينكه از چيزهايى بترسم كه ترس از آنها لازم نيست در حالى كه خودتان از كسى كه بايد از او بترسيد، نمى‏ترسيد، و به همين جهت من در نافرمانى شما از خود شما ايمن‏ترم. اما اينكه لازم نيست از آنچه امر به ترسيدن از آن مى‏كنيد بترسم، براى اينكه شما هيچ دليلى بر استقلال بت‏ها و ارباب انواع در نفع و ضرر نداريد تا به موجب آن ترس از آنها واجب باشد. اما اينكه شما از كسى كه بايد بترسيد نمى‏ترسيد به دليل اين كه شما از آنها واجب باشد. اما اينكه شما از كسى كه بايد بترسيد نمى‏ترسيد به دليل اين كه شما از پيش خود و بدون هيچ برهان آسمانى و قابل اعتماد براى خداى سبحان شركايى اثبات كرده‏ايد، با اينكه مى‏دانيد زمام امور تنها به دست خداى سبحان است و بس، چون صنع و ايجاد به دست او است. و اگر او بعضى از مخلوقات خود را براى شريك گرفته بود، و پرستش آن را بر ما واجب كرده بود مى‏بايست خودش اين معنا را بيان نموده و بيانش توأم با علائم و معجزاتى باشد، و معلوم است كه چنين بيانى يا به وسيله وحى انجام مى‏شود و يا به وسيله برهانى كه متكى بر آثار خارجى باشد، و شما نه آن وحى را داريد و نه چنين برهانى را.

اين بود بيان مفاد آيه مورد بحث. و بنا بر اين بيان و به طورى كه از قرينه مقام هم بر مى‏آيد جمله" ما أَشْرَكْتُمْ" هم مانند جمله" أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ" مقيد به قيد" ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً" هست، و اگر قيد مزبور بعد از جمله دوم و پس از ذكر بى باكى مشركين ذكر شده، براى اين بوده كه در آنجا احتياج برهان به ذكر آن بيشتر بوده است.

و جمله" فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ" تتمه حجت است، و مجموع آيه شريفه برهانى است بر تناقض گويى مشركين در دعوت ابراهيم به شرك و ترس از شركا، زيرا او را امر مى‏كنند به ترسيدن از چيزى كه ترس از آن لازم نيست. و خود از آنچه لازم است بترسند نمى‏ترسند.

وجه اينكه ابراهيم (ع) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است‏

و بعد از آن بيانى كه ما براى آيه كرديم ديگر جايى براى اين شبهه باقى نمى‏ماند كه كسى بگويد:" از آيه استفاده مى‏شود كه مساله بت‏پرستى هيچ عيبى ندارد مگر همين كه از ناحيه خداوند اذن و دليلى بر آن نرسيده، و گر نه اگر دليلى مى‏رسيد پرستش بت‏ها، صحيح بود" زيرا جمله" ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً" صفا فرضى است كه اسلوب برهان احتياج به آن داشته، و در حقيقت مانند اين است كه ما در پاسخ كسى كه ما را از يك موضوعى خرافى ترسانيده بگوييم:" شما دليلى بر ادعاى خود نداريد" چيزى كه هست همين حرف را مى‏توانيم به زبان‏

/ 546