بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه ابراهيم (ع) ملكوت آسمانها و زمين را ديد ناگهان نظرش به مردى افتاد كه زنا مىكرد. حضرت ابراهيم (ع) او را نفرين كرد و او از دنيا رفت، بار ديگر مردى را ديد كه مشغول ارتكاب همان گناه است او را نيز نفرين كرد و او هم مرد، بار سوم مرد ديگرى را به همان حال ديد او را نيز نفرين كرد او نيز مرد، پروردگار متعال به او وحى فرستاد كه اى ابراهيم دعا و نفرين تو گيرا است، پس زنهار بندگان مرا نفرين مكن. زيرا اگر من زندگى آنان را نمىخواستم خلقشان نمىكردم. اى ابراهيم! من بندگانم را به سه صنف آفريدهام: يكى بندهاى كه مرا عبادت مىكند و هيچ چيزى را شريك در الوهيتم قرار نمىدهد. دوم بندهاى كه غير مرا مىپرستد و البته حسابش از قلم ما نمىافتد. سوم بندهاى كه غير مرا مىپرستد، و ما به خاطر فرزندى كه مىدانيم از صلب او به وجود مىآيد و ما را مىپرستد مهلتش مىدهيم تا آن فرزند را از صلبش بيرون آوريم. «1»مؤلف: اين مضمون را عده بسيارى روايت كردهاند، و به اصطلاح علمى روايتى است مستفيض. مرحوم كلينى در كافى «2» اين روايت را با ذكر سند از ابى بصير از امام صادق (ع) و مرحوم صدوق نيز در علل الشرائع «3» از آن جناب و مرحوم طبرسى در احتجاج «4» از امام عسكرى (ع) و سيوطى در الدر المنثور «5» از ابن مردويه از على بن ابى طالب از رسول خدا (ص) و نيز به سند ديگرى از ابى الشيخ و ابن مردويه و بيهقى در كتاب شعب از طريق شهر بن حوشب از معاذ بن جبل از رسول خدا (ص) بدون ذكر سند كامل از عدهاى از مفسرين نقل كردهاند.
رواياتى در خصوص جمله" هذا رَبِّي" كه ابراهيم (ع) بر زبان آورد
در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام صادق و يا امام باقر (ع) روايت شده كه فرمود: اينكه ابراهيم (ع) پس از ديدن ستاره گفت: اين پروردگار من است، از باب جستجو و استدلال بر وجود پروردگار متعال بود، نه اينكه واقعا كوكب را پروردگار خود دانسته و در نتيجه كفر ورزيده باشد، و پيدا است كه هر كس در اين مقام اينطور فكر كند و از اين باب چيزى بر زبان آورد مانند ابراهيم است كه گفتارش موجب كفر نيست.«6»(1) تفسير عياشى، ج 1، ص 364، ح 37(2) روضه كافى ص 305 ح 473(3) علل الشرائع ج 2 ص 585 ح 31(4) احتجاج طبرسى ج 1 ص 36(5) الدر المنثور ج 3 ص 24(6) تفسير عياشى ج 1 ص 364 ح 38