6- تورات بر خلاف قرآن كريم
- كه كمال اعتناء را به داستان ابراهيم (ع) و دو فرزند بزرگوارش (ع) نموده- اين داستان را با كمال بى اعتنايى نقل كرده است، و تنها شرحى از اسحاق كه پدر بنى اسرائيل است بيان داشته، و از اسماعيل جز به پارهاى از مطالب كه مايه توهين و تحقير آن حضرت است يادى نكرده، تازه همين مقدار هم كه ياد كرده خالى از تناقض نيست، يك بار گفته كه: خداوند به ابراهيم (ع) خطاب كرد كه من نسل تو را از اسحاق منشعب مىكنم. بار ديگر گفته كه: خداوند به وى خطاب كرد كه من نسل تو را از پشت اسماعيل جدا ساخته و به زودى او را امتى بزرگ قرار مىدهم. يك جا او را انسانى وحشى و ناسازگار با مردم و خلاصه موجودى معرفى كرده كه مردم از او مىرميدهاند، انسانى كه از كودكى نشو و نمايش در تيراندازى بوده و اهل خانه پدر، او را از خود رانده بودند. و در جايى ديگر در باره همين اسماعيل (ع) گفته كه: خدا با او است.اين بود مقايسه بين گفتههاى تورات و بعضى از روايات عامه در باره ابراهيم (ع) و فرزندان او و بين گفتههاى قرآن و روايات ائمه اهل بيت (ع) در باره آن جناب، و از اين مقايسهاى كه ما كرديم و از مطالبى كه در خلال اين بحث در اختيار خواننده گذاشتيم جواب از دو اشكالى كه به گفتههاى قرآن مجيد شده است نيز روشن مىگردد:اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسماعيل (ع) و داستان بناى كعبه و ... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال
اول- اشكالى است كه بعضى از خاورشناسان «1» كرده و گفتهاند:" قرآن كريم در سورههايى كه در مكه نازل شده متعرض خصوصيات ابراهيم و اسماعيل (ع) نشده، و از آن دو مانند ساير انبياء به طور اجمال اسم برده، و تنها بيان كرده كه آن دو بزرگوار مانند(1) اين اشكال را نجار در قصص الانبيا از دائرة المعارف اسلامى از فنسنك و هجر و ينيه نقل كرده است.