شريعت اسلام ناسخ شرايع قبل است و امر خداوند در" فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ" به معناى امر به تبعيت از شرايع گذشته نيست
در اين آيه رسول خدا (ص) را دستور مىدهد تا هدايت ايشان را پيروى كند، و اگر دستور نداد كه شريعت ايشان را پيروى كند براى اين بود كه شريعت رسول خدا (ص) ناسخ شريعتهاى ساير انبيا، و كتابش حافظ و حاكم بر كتابهاى ايشان است، تازه هدايت ايشان هم هدايت خدا است، و اگر فرمود:" به هدايت ايشان اقتدا كن" صرفا به منظور احترام گزاردن برايشان بوده و گر نه بين خدا و بين كسى كه خدا هدايتش كرده و يا مىكند واسطهاى نيست، به شهادت اينكه در همين آيات فرموده:" ذلِكَ هُدَى اللَّهِ ...".بعضى از مفسرين اين آيه را دليل گرفتهاند بر اينكه رسول خدا (ص) و امتش مامورند به اينكه از شرايع قبلى پيروى كنند مگر آن شرايعى كه در اسلام نسخ شده. ولى آيه مباركه چنين دلالتى ندارد، بلى اگر فرموده بود:" فبهم اقتده- پس انبيا را پيروى كن" صحيح بود كه بگوييم امت اسلام نيز مامور به پيروى شرايع انبياى سابقند، و ليكن چنين نفرمود، بلكه فرمود:" هدايت ايشان را پيروى كن".خداى متعال اين آيات را كه راجع به خصوصيات و اوصاف توحيد فطرى مىباشد با جمله" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ" ختم فرموده، گويا خواسته است بفرمايد:" هدايت الهيى كه انبياى قبل از تو، به آن مهتدى شدند پيروى كن و اهل عالم را هم تذكر بده تا همه، آن را پيروى كنند، و از ايشان درخواست مزد رسالت مكن، و اين سفارشم را هم به ايشان برسان تا خاطرشان آسوده شود و تا بدانند كه از ايشان انتظار اجرت ندارى، چون اگر مردم اين معنا را بدانند به دعوت تو خوشبينتر شده و دعوتت زودتر به ثمر مىرسد، و تو هم از تهمت دورتر خواهى بود. خداى تعالى عين اين حرف را از حضرت نوح و انبياى بعد از وى نيز حكايت كرده است.به طورى كه راغب مىگويد: كلمه" ذكرى" كه به معناى تذكر دادن است، از كلمه" ذكر" كه آن نيز به اين معنا است بليغتر است «2». و اين جمله خود يكى از ادله عموميت نبوت رسول اكرم است نسبت به همه اهل عالم.(1) بدرستى كه خداوند گمراهان را هدايت نمىكند. سوره نحل آيه 37(2) مفردات راغب ص 179