بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پروردگار نيست.پس اين خداى سبحان است كه دانههاى نباتات و هسته را مىشكافد و از آنها گياه و درخت مىروياند، و مردم را با دانهها و ميوههاى آنها روزى مىدهد. او است كه زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مىسازد- تفسير اين جمله در ذيل آيه 27 از سوره آل عمران گذشت." ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ" اين است خداى شما نه غير او، از حق روى گردانيده به كجا مىرويد و به چه باطلى روى مىآوريد؟." فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً ..."" اصباح"- به كسر همزه- به معناى صبح و در اصل مصدر است، و" سكن" به معناى هر چيزى است كه مايه سكونت و آرامش باشد، و" حسبان" جمع حساب و به قول بعضى مصدر" حسب حسابا" است، و جمله" جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً" عطف است بر جمله" فالِقُ الْإِصْباحِ". و اگر كسى بگويد جمله دومى كه جمله فعليه است چگونه عطف مىشود بر جمله اولى كه جملهاى است اسميه، در جواب مىگوييم: هر جا كه مثل آيه مورد بحث جمله اسميه معناى فعل را داشته باشد عطف جمله فعليه به آن اشكال ندارد، البته بعضى از قراء جمله اولى را هم اسميه گرفته و" جعل" را" جاعل" قرائت كردهاند.و چون در شكافتن صبح و موقع استراحت قرار دادن شب و همچنين حركت ماه و خورشيد كه باعث پديد آمدن شب و روز و ماه و سال مىگردد، تقدير عجيبى به كار رفته و در نتيجه اين تقدير موجب انتظام نظام معاش انسان و مرتب شدن زندگى او شده، لذا در ذيل آيه فرموده" ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ" و با بيان اين جمله مىفهماند كه خداى تعالى آن عزيز و مقتدرى است كه هيچ قدرتى بر قدرت او نمىتواند غالب شود تا كوچكترين اثرى در تباه ساختن تدبير او داشته باشد، و نيز خداى تعالى آن دانايى است كه به كوچكترين چيزى از مصالح مملكت خود جاهل نيست تا مانند ساير كشورداران نظام مملكتش دچار تباهى شده و دوام پيدا نكند." وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها ..."معناى اين جمله واضح است، و مراد از" تفصيل آيات" يا تفصيل به حسب تكوين و خلقت است، و يا تفصيل به حسب بيان لفظى است.و اينكه غايت و نتيجه خلقت و بگردش درآوردن اجرام عظيم آسمانى را براى مصالح انسان و سعادت زندگيش در نشاه دنيا قرار داده، منافاتى ندارد به اينكه هر يك از آنها مقصود به