بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حرارت است توارد كردهاند، و اين آن تواردى كه محال است نيست، بلكه در حقيقت توارد نيست، چون دو علت تامه مستقلا در معلول عمل نكرده است، بلكه علتى آن را ايجاد كرده كه خود معلول علت فوق است. و به بيان دقيقتر: منشا اين اشتباه فرق نگذاشتن و تميز ندادن فاعلى است كه معلول از او صادر مىشود از فاعلى كه معلول به سبب او موجود مىشود. توضيح فرق بين اين دو فاعل و اين دو قسم علت موكول به محل ديگرى است.سوم- كه قريب الماخذ به شبهه دوم است، اين است كه چون ديدهاند كه خداى تعالى خلقت تمامى اشيا را به خود نسبت داده، و در عين حال رابطه عليت و معلوليت را هم صحيح و مسلم دانسته است، پيش خود براى رفع اين تنافى گفتهاند:" خداى تعالى تنها علت ايجاد اشياء است، و اما بقاى اشيا مستند است به همين علتهايى كه خود ما به علت آنها پى بردهايم، و اگر خداى تعالى در بقا هم عليت مىداشت لازم مىآمد دو علت مستقل در يك معلول توارد و اجتماع كنند". و لذا مىبينيم اين دسته از علما هميشه سعى دارند وجود صانع عالم را به وسيله حدوث موجودات اثبات كنند، و به حدوث انسان بعد از نبودنش و حدوث زمين و حدوث عالم بعد از عدمش تمسك جويند.و نيز مىبينيم كه در اثر اين اشتباه، حدوث و وجود هر چيزى را كه به علت حدوثش برخوردهاند مستند به آن علت دانسته و حدوث امثال روح و زندگى انسانى و حيوانى و نباتى را مستند به خود خداى تعالى دانسته و طبقه بىسوادتر آنان حدوث امثال ابر، باران، برف، ستارههاى دنبالهدار، زلزله، قحط سالى و مرضهاى عمومى را كه فهم عاميانه آنان به علل طبيعى آنها نرسيده نيز مستند به خداى تعالى دانسته، و در نتيجه هر وقت به علت طبيعى يكى از آنها پى مىبرند با شرمسارى از گفته قبلى خود چشم پوشيده و يا در برابر خصم تسليم مىشدند.عده كثيرى از دانشمندان علم كلام همين درك ساده عوامى را به صورت يك مطلب علمى درآورده و گفتهاند" وجود ممكن تنها در حدوثش محتاج به واجب الوجود است نه در بقايش". حتى بعضى از آنان تصريح كردهاند كه:" اگر عدم و نيستى براى خدا جايز و ممكن باشد، نيستى او ضررى به هستى عالم نمىزند". و چنين به نظر مىرسد كه اين حرف از ناحيه يهوديها در بين مسلمين رخنه يافته، و ذهن پارهاى از علماى كم بضاعت اسلام را مشوب نموده، در نتيجه حرفهاى ديگرى از قبيل محال بودن بداء و نسخ را هم بر آن متفرع كردهاند، و هنوز هم كه هنوز است اين قبيل حرفها در ميان مردم در دهانها مىگردد.
جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است
به هر حال، شبهه مذكور موهومترين شبهات و پستترين اوهام است، و احتجاجات