وجه اينكه لذات موافق با هواى نفس و گناهان بدون واسطه به خدا نسبت داده نمىشود
و وجه اينكه اينگونه لذايذ بدون واسطه به خدا نسبت داده نمىشود اين است كه خداى تعالى كه نظام خلقت را منظم ساخته و هر چيزى را به سوى غايتش كه همان سعادت آن است سوق داده و هدايت نموده در نهاد آدميان نيز فطرتى و در آن فطرت افكار و عقايدى قرار داده تا آدميان اعمال خود را بر اساس آن افكار انجام داده در نتيجه به سعادت خود نايل آيند و دچار شقاوت و گمراهى و تباهى نگردند، ساحت ربوبى او پاك و منزه است از اينكه از اين سنت جارى خود چشم پوشيده امر به فحشا و نهى از معروف كند، و مردم را به سوى هر كار زشتى بخواند، همه مردم را هم به عمل زشت و هم به عمل نيك امر كند و همه مردم را هم از عمل زشت و هم از عمل نيك نهى كند. و خلاصه نظام تكليف و تشريع و ثواب و عقاب را مختل ساخته و در عين حال در وصف چنين دينى بگويد كه:" اين دين دين قيم است و آن دينى است كه خداوند فطرت بشر را بر اساس آن قرار داده است". هيچ فطرتى حاضر نيست چنين تناقضى را قبول نموده و چنين كارى را كه خودش آن را سفاهت مىشمارد به خود نسبت دهد.در اينجا ممكن است كسى بگويد چه مانعى دارد كه خداوند نفوسى را كه آراسته به زيور تقوا و مجهز به سريره صالحند به اطاعت و عمل صالح دعوت كند و نفوسى را كه آلوده به قذارت فسق و فجور و خبث باطنند- به حسب اختلاف استعدادها- به فسق و فجور دعوت نمايد،(1) (شيطان گفت:) من در زمين (همه چيز را) در نظر فرزندان آدم جلوه مىدهم و همه آنها را گمراه خواهم كرد. سوره حجر آيه 39(2) شيطان اعمال زشت آنها را در نظرشان جلوه داد. سوره نحل آيه 63