ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كار نيايد سنتى كه خداوند در سوق دادن تمامى انواع موجودات به سوى سعادتشان دارد، و در خصوص انسان، جريان پيدا نمى‏كند آن هم در اين عالم كه عالم كون و فساد است و هر سير و تكاملى در آن محكوم است به اينكه به تدريج صورت بگيرد.

" وَ لِتَصْغى‏ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ..."

كلمه" اقتراف" به معناى اكتساب است. و ضمير مفرد به كلمه" وحى" كه در آيه قبلى بود برمى‏گردد. و لامى كه در" لتصغى" است براى غايت و بيان نتيجه است. و جمله مورد بحث معطوف است بر كلامى كه در تقدير است، و تقدير جمله اين است كه: ما كرديم آنچه را كه بايد مى‏كرديم و خواستيم آنچه را كه بايد مى‏خواستيم و در عين حال براى هدفها و نتايجى ناگفتنى از وحيى كه شيطانها به يكديگر مى‏كردند جلوگيرى ننموديم، تا هم آن نتايج به دست آيد و هم در نتيجه اعراض تو از آنان و رها كردنت آنان را دلهايشان وحى شيطان را اجابت نموده، آن را بپسندند، و در نتيجه بكنند آن كارهاى زشتى را كه بايد بكنند تا به منتها درجه شقاوت كه استعداد آن را دارند برسند. آرى، خداوند نه تنها اهل سعادت را در رسيدن به سعادت كمك مى‏كند بلكه اهل شقاوت را نيز در رسيدن به كمال شقاوت‏شان مدد مى‏نمايد، هم چنان كه فرمود:" كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً". «1»

بحث روايتى‏:

(رواياتى در ذيل آيات شريفه گذشته: نهى از سب خدايان مشركين، ايمان نياوردن كفار و ...)

در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از سدى روايت كرده كه گفت: وقتى كه ابو طالب (ع) از دنيا مى‏رفت مشركين قريش به يكديگر گفتند چه خوب است برويم و اين مرد را ديده از وى بخواهيم كه برادرزاده خود (محمد) را سفارش كند كه متعرض ما و خدايان ما نگردد، چون ما بعد از مردن وى از كشتن برادرزاده‏اش شرم داريم، و مى‏ترسيم فردا عرب بگويد در ايام زندگى ابو طالب از ترس او متعرض محمد نمى‏شدند، همين كه از دنيا رفت او را كشتند.

بدنبال اين گفتگو ابو سفيان و ابو جهل و نضر بن حارث و اميه و ابى- پسران خلف- و همچنين عقبة بن ابى معيط و عمرو بن عاصى و اسود بن بخترى به راه افتاده مردى را به نام‏

(1) همه را چه آن گروه و چه اين گروه از عطاى پروردگارت كمك مى‏دهيم كه عطاى پروردگار تو منع شدنى نيست. سوره اسراء آيه 20

/ 546