بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ما را ناسزا بگويى ما نيز خداى تو را ناسزا مىگوييم. علاوه بر اين، داستانى كه در اين روايت آمده نمىتواند شان نزول آيه باشد، براى اينكه در آيه شريفه صحبتى از دعوت به ميان نيامده، بلكه تنها از دشنام بتهاى مشركين نهى شده. از اين هم كه بگذريم از نظر ديگرى روايت مخدوش و غير قابل قبول است، و آن اين است كه وقار نبوت و خلق عظيم رسول خدا (ص) مانع از اين است كه لب به ناسزا بگشايد. و اگر در پارهاى از روايات وارد شده كه آن جناب بعضى از بزرگان قريش را لعنت كرده و فرموده:" اللهم العن فلانا و فلانا" و يا در قرآن كريم وارد شده كه فرموده است:" لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ" «1» و يا فرموده:" فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ" «2» و يا فرموده:" قُتِلَ الْإِنْسانُ" «3» و يا فرموده:" أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ" «4» و امثال اين كلمات، ناسزا و توهين نيست بلكه نفرين است. امثال آيه" مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ" «5» هم از قبيل بيان واقع است نه ناسزا.بنا بر اين، نمىتوانيم بگوييم نهى در آيه مورد بحث متوجه رسول خدا (ص) است بلكه از ظاهر امر برمىآيد كه مسلمانان آن روز در اثر برخورد با مشركين و مشاجره و جدال با آنان كارشان به دشنام مىكشيده و آيه ايشان را از ناسزاى به خدايان مشركين نهى كرده است. آرى، ناسزا كار عوام است نه كار انبيا، اتفاقا روايت ذيل هم همين معنا را تاييد مىكند.قمى در تفسير خود مىگويد: پدرم از مسعدة بن صدقه از امام صادق (ع) برايم روايت كرد كه شخصى از آن جناب از معناى كلام رسول خدا (ص) كه فرموده:" اثر شرك در دل آدمى نامحسوستر است از حركت مورچهاى كه در شب تاريك روى سنگ سياه و صاف راه مىرود" سؤال كرد. حضرت فرمود: مؤمنين زمان آن حضرت خدايان مشركين را دشنام مىدادند، و مشركين هم خداى مؤمنين را ناسزا مىگفتند، لذا خداى تعالى ايشان را از دشنام به خدايان مشركين نهى فرمود، چون مؤمنين با اين عمل خود داشتند مشرك مىشدند و خودشان نمىفهميدند و لذا خداى تعالى فرمود:(1) سوره نساء آيه 46(2) سوره مدثر آيه 19(3) سوره عبس آيه 17(4) سوره انبيا آيه 67(5) خلق راى هر چه بتوانند از خير و سعادت باز مىدارند و به ظلم و بدكارى مىكوشند، با اين همه، متكبرند و خشن با آنكه حرامزاده و بى اصل و نسباند. سوره قلم آيه 12- 13