بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وجود ندارد. و اين حقيقت سزاوارتر است به اينكه اسم حيات و زندگى بر آن گذاشته شود تا آن حقيقتى كه در ديگر مردم است، و آن را در مقابل حيات نباتى حيات و زندگى حيوانى مىناميم.پس اينكه در آيه مورد بحث فرمود:" أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ" معنايش اين مىشود:" آيا كسى كه از ناحيه نفس خود گمراه و فاقد هدايت است و يا مدتى كافر بوده- و اين خود نوعى مرگ است- و خداوند او را به حيات ايمان و هدايت زنده كرده و براى او نور يعنى علمى كه زاييده ايمان است قرار داده مثل كسى است كه به گمراهى ذاتى و يا به گمراهى سابق خود باقى است؟" و اينكه گفتيم" نور" به معناى آن علمى است كه از ايمان متولد مىشود شاهدش روايتى است كه شيعه و سنى آن را از رسول خدا (ص) نقل كردهاند كه فرمود:" هر كه عمل كند به آنچه كه عالم به آن است خداوند علم به آنچه را هم كه نمىداند روزيش نموده آنچه را هم كه نمىدانست به او ياد مىدهد" جهت اين مطلب روشن است، زيرا وقتى روح ايمان در دل كسى جايگير شد عقايد و اعمال او هم عوض شده به صورتى كه مناسب با ايمان باشد در مىآيد، عينا مانند ملكات نفسانى از قبيل فضايل و رذايل كه وقتى در نفس پيدا شد رنگ اعمال را هم مناسب با خود مىسازد.بعضى ديگر از مفسرين در معناى آيه گفتهاند: مراد از" نور" ايمان و يا قرآن است. و اين معنا از سياق آيه به دور است.به هر حال، يكى از آثار اين نور را دين شمرده كه مؤمن داراى اين نور در مسير زندگى اجتماعى كه مسير تاريك و پرتگاه عجيبى است راه خود را پيدا نموده، از اعمال، آن عملى را انجام مىدهد كه در سعادت زندگيش نافع باشد، و آن كارهايى كه برايش ضرر دارد نمىكند.وقتى حال مؤمن چنين باشد آيا او مثل كسى است كه در ظلمتهاى گمراهى و نداشتن نور ايمان به سر برده و از آن بيرون شدنى نيست؟ هرگز مثل او نيست، براى اينكه مرگ هيچوقت اثر زندگى را ندارد، پس نبايد اميدوار بود كه كافر در عين كفرش به سوى اعمالى كه نافع براى آخرتش باشد هدايت شود.پس، از آنچه گفته شد روشن گرديد كه جمله" كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ ..." در تقدير:" هو فى الظلمات ليس بخارج منها" بوده، و مبتدايى كه همان ضمير" هو" باشد حذف شده و ضمير مزبور ضمير موصول (من) و عايد به آن است. بعضىها گفتهاند: تقديرش" كمن مثله مثل من هو فى الظلمات" بوده، و اين حرف جز كثرت تقدير عيب ديگرى ندارد." كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ" از ظاهر سياق صدر آيه چنين برمىآيد كه تشبيه" كذلك" از قبيل تشبيه فرع به اصل و