ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه ما برايت شرح داديم عمل كفار در نظرشان جلوه كرد، و باز نظير آن در هر قريه‏اى بزرگتران مجرمينش را واداشتيم تا مكر كنند، و در مقابل مكر آنان مؤمنين را نور داديم، پس هر رفتارى كه با مؤمنين كرديم با كفار هم كرديم الا اينكه كفار به سوء اختيار خود گمراهى و مؤمنين به حسن اختيار خود هدايت را اختيار كردند، زيرا" جعل" (جعلنا) در هر دو به معناى صيرورت است جز اينكه در باره مؤمنين لطف و نسبت به كفار متمكن ساختن ايشان از مكر و فريب مى‏باشد". و اين سخن خالى از بعد نيست.

كلمه" جعل" در جمله" جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها" به همان معنايى است كه" جعل" در جمله" وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً" به آن معنا است، و چون در دومى به معناى خلق است ناگزير بايد در اولى هم به معناى خلق باشد. و بنا بر اين، معناى جمله اولى اين مى‏شود كه: ما در هر قريه‏اى بزرگترين مجرمين آن قريه را براى اين خلق كرديم كه در آن قريه مكر كنند و غايت خلقت بودن مكر در اين آيه نظير غايت بودن دخول در آتش است در آيه" وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ" «1»- كه معناى آن در چند جاى اين كتاب گذشته- و اگر اكابر مجرمين را اختصاص به ذكر داد براى اين است كه بفهماند فريب هر فريبكارى به خودش برمى‏گردد، و معلوم است كه مكركننده‏ها در هر قومى اكابر آن قومند، و اما اصاغر و كوچكترها كه همان عامه مردمند در حقيقت اتباع اكابرند، و از خود اراده مستقلى ندارند.

و اما اينكه فرمود:" وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ" جهتش اين است كه مكر به معناى عملى است كه مكر شده آن را به حال خود نافع بداند و حال آنكه مكر كننده آن عمل را به منظور ضرر رسانيدن به او و خنثى كردن زحمات و باطل ساختن غرضش انجام داده، و از آنجا كه خداوند سبحان غرضى از دعوت دينى خود نداشته از آن، نفعى عايد او نمى‏شود، و منظورش همه منتفع شدن خود مردم است، پس اگر كسى با خدا مكر كند و نگذارد كه غرض از دعوت‏هاى دينى حاصل شود در حقيقت به خود ضرر زده نه به پروردگار خود.

" وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ ... رِسالَتَهُ" اينكه گفتند:" ما به تو ايمان نخواهيم آورد تا آنكه به خود ما نازل شود آنچه كه به رسولان خدا نازل مى‏شود" مقصودشان اين بوده كه آنان نيز به مقام رسالت نائل شده و علاوه بر اصول و فروع معارف دينى، داراى خود رسالت نيز بشوند، و گر نه اگر مقصودشان اين نبود جا داشت گفته آنان به عبارت:" مثل ما اوتى انبياء اللَّه" و امثال آن حكايت شود، مانند آيه‏

(1) سوره اعراف آيه 179

/ 546