ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس در اين كلام نوع خاصى از عنايت بكار رفته. بعضى از مفسرين گفته‏اند: تقدير اين جمله:

" سيجزيهم بوصفهم" است. بعضى ديگر تقدير آن را" سيجزيهم جزاء وصفهم" گرفته و گفته‏اند: مضاف (جزاء) حذف شده و مضاف اليه (وصفهم) به جاى آن نشسته است، و به هر حال معنا واضح است." قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ ..."

در اين جمله آنچه را كه در آيات قبلى از احكام مشركين نقل كرده بود ابطال نموده مى‏فرمايد: همه آن سخنان زيان كارى و گمراهى است، و متكى بر علم و اهتدا نيست.

در اين جمله قتل اولاد، سفاهت و جهل خوانده شده، و نيز از انعام و حرث با جمله" ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ" تعبير شده، و تحريم آن، افترا بر خدا خوانده شده تا هم تنبيهى باشد و هم تا اندازه‏اى جهت خسران‏شان ذكر شده باشد، از اين رو معناى كلام اين مى‏شود: آنان زيانكار شدند در كشتن فرزندان خود، براى اينكه ندانسته سفاهت به خرج دادند، و نيز زيانكار شدند در اينكه اصنافى از چارپايان و زراعتها را بر خود حرام كردند، چون اين عمل افترا بر خدا بود، حاشا بر خدا كه چيزى را كه به كسى روزى كرده همان چيز را تحريم نمايد.

آن گاه با جمله" وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ ..." همين معنا را به بيان مفصل‏ترى و با ذكر دليل عقلى و مصلحت زندگى بشر بيان نموده و با جمله" قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ ..." مطلب را به دليل نقل كه همان وحى آسمانى است مبرهن ساخت.

بنا بر اين، معناى آيات پنجگانه مورد بحث اين مى‏شود كه: تحريم انواعى از حرث و انعام، ضلالت و لغزشى است از آنان، كه نه با حجت عقلى قابل تفسير و توجيه است و نه با مصالح زندگى بشر سازگار است، و نه از وحى و دليل نقلى چيزى با آن مساعد است، پس اين گروه در اين گفتار و رأى خود حيرانند.

" وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ ... وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ"" شجره معروشه" آن درختى را گويند كه شاخه‏هايش به وسيله داربست بالا رفته و يكى بر بالاى ديگرى قرار گرفته باشد، مانند درخت انگور. و" عرش" در اصل لغت به معناى رفع و بلندى است. بنا بر اين،" جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ" عبارت خواهد بود از تاكستانها و باغهاى انگور و مانند آنها، و" جنات غير معروشات" باغهايى كه درختهاى آن بر تنه خود استوار باشد نه بر داربست.

و اينكه فرمود:" وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ" معنايش اين است كه خوردنى‏ها و دانه‏هاى‏

/ 546