ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ" به نظر مى‏رسد" فاء" اولى كه بر سر اسم جلاله است براى تفريع و" فاء" دوم كه بر سر حرف" لو" آمده براى تعليل، و كلام از قبيل قلب حجت بر خصم بوده باشد، و بعد از آنكه مقتضاى حجت خصم را بيان نموده فرموده باشد: اين حجت عليه خود شما نتيجه مى‏دهد و شما از آنجايى كه در معارف الهى جاهل و پيرو ظن و تخمينيد نمى‏فهميد، چون حجت شما دلالت مى‏كند بر اينكه شما در مقابل كسى كه شما را به ترك شرك و ترك افتراى به خدا دعوت مى‏كند حجتى نداريد. و آن حجتى كه شما به خيال خود عليه او اقامه كرده‏ايد عليه خود شما و حجت خدا است. براى اينكه شما در اين حجت اقرار كرده‏ايد بر اينكه اگر خداوند مى‏خواست همه شما را مجبور به ايمان و ترك شرك و ترك تحريم مى‏كرد، و چون نكرده و شما را به اختيار خودتان باقى گذارده مى‏تواند شما را به ترك شرك و تحريم دعوت نمايد.

و به عبارت ديگر: نتيجه حجت شما اين است كه حجت شما حجت خدا و عليه خود شما است.

در عده‏اى از آيات قبلى هم بيان كرده بود كه خداوند بندگان خود را مجبور به ايمان نمى‏كند، و هيچ وقت و از هيچ كس به مشيت تكوينى خود ايمان را نخواسته تا مجبور به آن شود، بلكه به خلاف آن نيز اذن داده است- البته اذن تكوينى- به اين معنا كه موانع شرك و كفر را برداشته و بندگان را هم نسبت به فعل قدرت داده و هم نسبت به ترك و اين همان اختيار است كه اساس تكليف و امر و نهى و وعد و وعيد است.

" قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ ..."

كلمه" هلم" اسم فعل است و در مفرد و تثنيه و جمع به همين يك شكل استعمال مى‏شود، و معناى" هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ" اين است كه شهداى خود را بياوريد، و مقصود از اين شهادت شهادت اداء است، و اسم اشاره" هذا" اشاره به محرماتى است كه مشركين از پيش خود درست كرده‏اند، و خطايى كه در آيه است خطاب تعجيز است نه تكليف، و مقصود از آن اين است كه بدانند از عهده اثبات ادعاى خود برنمى‏آيند، و دعويشان بر اينكه خدا فلان چيز را حرام كرده جز افتراى بر خدا چيزى ديگرى نيست. بنا بر اين، جمله" قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ..."

كنايه از عدم تحريم خداوند است، و با جمله" فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ" مطلب را ترقى داده و فرموده: حتى اگر شهادت هم دادند شهادتشان را مپذير زيرا شهادت مردمى كه پيرو هواى نفسند قابل اعتنا نيست.

بنا بر اين، جمله" وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا" عطف تفسير است براى جمله‏

/ 546