ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود:" وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ" مقصود از اين دو جفت بخاتى و عراب «1» است اين چارپايان را خداوند حلال كرده «2».

مؤلف: در كتاب كافى «3» و كتاب اختصاص «4» و تفسير عياشى «5» نيز روايتى از داوود رقى و صفوان جمال از امام صادق (ع) نقل شده كه روايت فوق را تاييد مى‏كند، چيزى كه در اينجا باقى مى‏ماند اين است كه آيا زوجى كه در آيه" ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ" است به معناى همان زوجى است كه در آيه" وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ" مى‏باشد هم چنان كه از روايت عياشى و قمى استفاده مى‏شد؟ و يا آنكه هر كدام معناى على حده‏اى دارد، بحث از اين جهت به زودى خواهد آمد- ان شاء اللَّه تعالى-.

و در تفسير عياشى از حريز از امام صادق (ع) روايت شده كه شخصى از آن جناب از مرغهاى وحشى و گوشتخوار سؤال كرد و در سؤال از خارپشت، وطواط (خفاش)، درازگوش، قاطر و اسب نيز اسم برد، حضرت فرمود: غير از آنچه كه خداوند در قرآن حرام فرموده هيچ حيوان ديگرى حرام نيست و اگر رسول خدا (ص) در روز جنگ خيبر از خوردن گوشت درازگوش نهى فرمود از اين جهت نبود كه گوشت درازگوش حرام است، بلكه غرض آن حضرت اين بود كه اگر در ميان مردم خوردن گوشت اين حيوان متداول شود بيم اين مى‏رود كه نسل اين حيوان منقرض گردد و گر نه حرام همان است كه در آيه" قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ" اسم برده شده است «6».

مؤلف: در اين باره اخبار ديگرى از امام باقر و امام صادق (ع) نيز روايت شده، و در پاره‏اى از آنها دارد: حرام همان است كه خداوند در كتاب خود تحريم نموده و ليكن چون عرب قبل از اسلام گوشت بسيارى از حيوانات ديگر را نيز نمى‏خوردند ما آل محمد هم آنها را نمى‏خوريم. و در اينكه آن حيوانات كدامند روايات زيادى وارد شده، و در بعضى از

(1) عرب شترانى كه از نژاد شتران خراسانى بوده باشند" بختى" گويند و" بخاتى" جمع بخت است و شترانى را كه از اين نژاد نباشند" عراب" مى‏خوانند.

(2) تفسير قمى ج 1 ص 219

(3) كافى ج 4 ص 462 ح 17

(4) اختصاص شيخ مفيد ص 54

(5) تفسير عياشى ج 1 ص 381 ح 116- 117

(6) تفسير عياشى ج 1 ص 382 ح 118

/ 546