ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديگرى از امام صادق (ع) نقل كرده است «1».

و در تفسير قمى از پدرش از نضر از حلبى از معلى بن خنيس از امام صادق (ع) روايت شده كه در ذيل آيه" إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً" فرمود: به خدا سوگند كه اهل سنت نيز دين خود را دسته دسته كردند «2».

مؤلف: يعنى مذاهب مختلفى در اسلام به وجود آوردند. قبلا هم حديثى كه مى‏گفت" به زودى امت اسلام به هفتاد و سه فرقه متفرق مى‏شود" گذشت.

در تفسير عياشى از ابى بصير از ابى عبد اللَّه (ع) روايت شده كه در باره آيه مورد بحث فرمود: على (ع) اين آيه را" فارقوا دينهم" قرائت مى‏فرمود «3».

مؤلف: قرائتى را كه از آن جناب نقل شد بعضى از عامه و از جمله آنان سيوطى نيز به طرق خود از آن جناب نقل كرده‏اند «4».

و در تفسير برهان از برقى از پدرش از نضر از يحيى حلبى از ابن مسكان از زراره روايت شده كه گفت: در خدمت امام صادق (ع) نشسته بودم شخصى از آن جناب از آيه" مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها" سؤال كرد، و عرض كرد اين آيه شامل كسانى كه با اين امر (ولايت اهل بيت (ع)) آشنايى ندارند مى‏شود يا نه؟ حضرت فرمود: اين آيه تنها راجع به مؤمنين است. عرض كردم: خدايت اصلاح كند چه مى‏فرماييد در باره كسى كه نماز مى‏خواند، روزه مى‏گيرد، از محرمات اجتناب مى‏ورزد و ورع خوبى دارد و از ناصبى‏ها هم كه دشمن شما خاندانند نيست و ليكن شما را نمى‏شناسد؟ فرمود: خداوند ايشان را به رحمت خود داخل بهشت مى‏سازد «5».

مؤلف: اين روايت دلالت مى‏كند بر اينكه اجر اخروى به مقدار معرفت اشخاص است، و اين معنا در روايات شيعه و سنى وارد شده، البته روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى بر طبق مضمون" مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها" وارد شده، و مفسرين دو طايفه آن را در ذيل اين آيه نقل كرده‏اند، و ليكن چون روايات مذكور مربوط به تشخيص روزه و نماز و امثال آن است لذا ما از ايراد آن در اينجا خوددارى نموديم.

(1) مناقب فاطمه‏

(2) تفسير قمى ج 1 ص 222

(3) تفسير عياشى ج 1 ص 385 ح 131

(4) الدر المنثور ج 3 ص 63 ط بيروت‏

(5) تفسير برهان ج 1 ص 565 ح 4

/ 546