وجوه نهگانهاى كه در باره آنچه كه كفار در دنيا مخفى داشته و در آخرت آشكار مىشود، گفته شده است
اول- اينكه آن چيزى كه برايشان ظهور مىكند همان عمليات زشت و گناهان بد آنان است كه در نامههاى عملشان ظاهر شده و اعضاء و جوارحشان هم بر آن گواهى مىدهند.دوم- اينكه مراد از آن، همان كارهايى است كه مىكردند و آن را به خدا نسبت مىدادند و خيال مىكردند كه سعادتشان در آن كارها است، و اينك خداى تعالى آن را هيچ و پوچ كرد.سوم- اينكه مراد از آن كفر و تكذيبى است كه تا قبل از مواجه شدن با آتش پنهانش مىداشتند، چنان كه قبل از اين جمله در جمله:" ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ" حكايتش گذشت.چهارم- اينكه مقصود از آن، حق و ايمانى است كه از جهت عنادى كه با رسول اللَّه و استكبارى كه از حق داشتند، با اظهار كفر، ايمان را و با تكذيب آن، حق را مىپوشاندند، و البته اين وجه با كسانى تطبيق دارد كه كفرشان از همه مردم بيشتر بوده است، و آنان همان معاندين و متكبرانى بودهاند كه خداى تعالى در باره بعضى از آنان فرمود:" وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا" «1» پنجم- اينكه مقصود از آن حقايقى است كه انبيا آورده بودند و رؤساى آنان آن را از اتباع خود پوشيده مىداشتند، و اينكه آن حقايق براى آن اتباعى كه از آن رؤسا تقليد مىكردند روشن مىشود، از آن جمله، كتمان بعضى از اهل كتاب است رسالت نبى محترم ما و صفات آن جناب و بشارتى را كه انبياى اهل كتاب به آمدن وى داده بودند.ششم- اينكه مراد از آن، عمل منافقين، يعنى اظهار ايمان و اسلام كردن و كفر درونى را نهان داشتن، است.هفتم- اينكه مراد از آن، بعث و جزا و من جمله عذاب جهنم است، و اخفاى آن عبارت(1) به علت ستم و گردنفرازى انكار كردند و حال آنكه در دل يقين به آن داشتند. سوره نمل آيه 14