ترجمه تفسیر المیزان جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 7

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طبرى هم به سند خود روايت كرده كه وقتى رؤساى قريش حمايت ابو طالب را از رسول اللَّه (ص) ديدند نزد وى اجتماع كرده گفتند: ما عمارة بن وليد را كه زيباترين و سخى‏ترين و شجاع‏ترين جوانان قريش است آورده‏ايم كه به تو واگذارش كنيم و تو در عوض برادرزاده‏ات را كه باعث تفرقه جماعت ما شده و عقايد ما را خرافات و سفاهت دانسته به ما واگذار كنى تا او را بكشيم. ابو طالب فرمود: شما با من انصاف نكرديد، فرزندتان را به من مى‏دهيد تا آب و نانش دهم و من فرزند خود را به شما واگذار كنم تا او را بكشيد؟

انصاف اينست كه شما قريش هم از هر خانواده يك فرزند از فرزندان خود را به من واگذار كنيد تا بكشم، آن گاه گفت:




  • منعنا الرسول رسول المليك
    اذ ودوا حمى رسول المليك
    حماية حام عليه شفيق



  • ببيض تلألأ كلمع البروق‏
    حماية حام عليه شفيق
    حماية حام عليه شفيق



«1»

و كلمات و اشعارى كه از او نقل شده و دلالت بر اسلامش مى‏كند بسيار و بى شمار و همه مشهور است، از آن جمله اين شعر است:




  • لم تعلموا انا وجدنا محمدا
    ا ليس ابونا هاشم شد ازره
    و اوصى بنيه بالطعان و بالضرب



  • نبيا كموسى خط فى اول الكتب‏
    و اوصى بنيه بالطعان و بالضرب
    و اوصى بنيه بالطعان و بالضرب



«2»

و نيز از آن جمله، اين دو بيت است كه از ابيات قصيده او است:




  • و قالوا لا حمد انت امرؤ
    الا ان احمد قد جاءهم
    بحق و لم ياتهم بالكذب



  • خلوف اللسان ضعيف السبب‏
    بحق و لم ياتهم بالكذب
    بحق و لم ياتهم بالكذب



«3»

و از آن جمله اين چند بيت است كه آن جناب در ضمن اشعارى كه در باره داستان‏

(1) رسول را كه فرستاده خداى مالك عالم است با شمشيرهايى كه چون شعاع برق تلألؤ دارد از گزند دشمنان حفظ نموديم، آرى، من دفع مى‏دهم و حمايت مى‏كنم از رسول آن خدايى كه مالك عالم است و اين حمايتم حمايت كسى است كه به وى شفيق و مهربان است. تاريخ طبرى ج 2 ص 326 ط مصر.

(2) مگر نمى‏دانيد كه ما محمد (ص) را پيغمبرى يافتيم مانند موسى، همان پيغمبرى كه در كتب آسمانى اسمش برده شده؟ مگر ما را نمى‏شناسيد و نمى‏دانيد كه پدر ما هاشم، خود آماده دفاع از چنين فرزندى بود و وقتى هم كه موفق بديدارش نشد فرزندان خود را وصيت كرد به ضرب و طعن در برابرش.

(3) به احمد (رسول اللَّه) مى‏گويند تو مرد دروغگويى هستى، و براى پيش بردن مرام خود وسيله‏اى در دست ندارى، و ليكن احمد (رسول اللَّه) مرد دروغگويى نيست، بلكه به حق به سوى آنان فرستاده شده است.

/ 546