و قد كان فى امر الصحيفة عبرة
محا اللَّه منها كفرهم و عقوقهم
و امسى ابن عبد اللَّه فينا مصدقا
على سخط من قومنا غير معتب
متى ما يخبر غائب القوم يعجب
و ما نقموا من ناطق الحق معرب
على سخط من قومنا غير معتب
على سخط من قومنا غير معتب
صبرا ابا يعلى على دين احمد
فقد سرنى اذ قلت انى مؤمن
فكن لرسول اللَّه فى اللَّه ناصرا
و كن مظهرا للدين وفقت صابرا
فكن لرسول اللَّه فى اللَّه ناصرا
فكن لرسول اللَّه فى اللَّه ناصرا
اقيم على نصر النبى محمد
اقاتل عنه بالقنا و القنابل
اقاتل عنه بالقنا و القنابل
اقاتل عنه بالقنا و القنابل
تعلم مليك الحبش ان محمدا
اتى بهدى مثل الذى اتيا به
و انكم تتلونه فى كتابكم
فلا تجعلوا للَّه ندا و اسلموا
و ان طريق الحق ليس بمظلم
وزير لموسى و المسيح بن مريم
و كل بامر اللَّه يهدى و يعصم
بصدق حديث لا حديث المرجم
و ان طريق الحق ليس بمظلم
و ان طريق الحق ليس بمظلم
(1) در داستان صحيفه (عهدنامهاى كه قريش امضا كردند و در آن متعهد شده بودند كه به تمام معنا با رسول خدا (ص) قطع رابطه كرده و حتى يك حبه گندم به وى و خاندانش نفروشند.) عبرت عجيبى است، زيرا پس از گذشتن سه سال، رسول خدا (ص) با اينكه آن صحيفه را نديده بود از آن خبر داد كه چه بر سرش آمده: خداوند تمامى كلماتش را محو نموده است، و اين خود باعث شد كه همه ما او را در دعوتش تصديق كنيم، و دشمنان هم در عين اينكه سينههايشان از خشم مىتركيد نتوانند عليه او اعتراض، يا احتجاجى كنند.(2) صبر كن اى ابا يعلى (حمزه) بر دين احمد و براى دين پشتيبان و شكيبا باش، خدا توفيقت دهد آن دم كه گفتى من ايمان آوردهام مرا شاد كردى پس براى پيغمبر خدا در راه خدا ناصر و ياور باش.(3) پايدارى خواهم داشت در يارى محمد پيغمبر و براى دفاع از وى با نيزه و اسبان (يا مردان نيرومند) مقاتله خواهم كرد.(4) بدان اى پادشاه حبشه كه محمد وزير موسى و مسيح است، به سوى مردم با هدايت آمده چنان كه آن دو پيغمبر با هدايت آمده بودند و همهشان به امر خدا رهبرى و نگهدارى مىكنند و تحقيقا شما نام او را به راستگويى- نه به دروغ- در كتابتان مىخوانيد پس براى خدا شريك قرار مدهيد و اسلام بياوريد و اصلا راه حق تاريك نيست.