چند روايت در ذيل آيه:" وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً ..." - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اهل بيت (ع) هم چنين مضمونى رسيده كه روح ايمان در حين معصيت از آدمى جدا مى‏شود.

چند روايت در ذيل آيه:" وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً ..."

و در كافى به سند خود از اسحاق بن عمار روايت كرده كه گفت: به حضرت ابى الحسن (ع) عرض كردم خداى عز و جل مى‏فرمايد:" وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً" مقصود از اين اسراف چيست كه خدا از آن نهى مى‏كند؟ فرمود: مقصود اين است كه به جاى قاتل شخص بى‏گناهى را بكشى و يا قاتل را مثله كنى، عرض كردم، پس معناى جمله:" إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً" چيست؟ فرمود: چه نصرتى بالاتر از اين كه قاتل را دست بسته در اختيار اولياى مقتول بگذارند تا اگر خواستند به قتل برسانند البته اين در صورتى است كه پيامد و تالى فاسدى در بين نباشد، و اثر سوء دينى و يا دنيايى به بار نياورد «1».

و در تفسير عياشى از ابى العباس روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) پيرامون دو نفر كه شخصى را به شركت كشته بودند سؤال كردم فرمود: صاحب خون يعنى اولياى مقتول مى‏توانند يكى از آن دو نفر را بكشند، و هر يك را كشتند نصف ديه او را آن ديگرى به ورثه‏اش مى‏دهد و همچنين اگر مردى زنى را كشت اگر اولياى مقتول قبول كردند كه خونبها بگيرند هيچ و اگر جز كشتن قاتل را رضا ندادند مى‏توانند قاتل را بكشند و نصف ديه‏اش را هم به ورثه‏اش بپردازند، اين است معناى كلام خداى تعالى كه مى‏فرمايد:" فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ" «2».

مؤلف: و در معناى اين دو روايت روايات ديگرى نيز هست، مثلا الدر المنثور از بيهقى نقل كرده كه او در سنن خود از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت: مردم را در جاهليت رسم چنين بود كه اگر مردى از يك فاميلى كسى را مى‏كشت از آن قوم و قبيله راضى نمى‏شدند، مگر بعد از آنكه يكى از بزرگان و رؤساى ايشان را بكشند، البته اين در صورتى بود كه قاتل خودش از رؤساء نباشد، خداى تعالى در اين آيه ايشان را اندرز نموده و مى‏فرمايد" وَ لا تَقْتُلُوا- تا آنجا كه مى‏فرمايد- فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ" «3».

و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه" وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ" گفته: كه در روايت ابى الجارود نقل شده كه امام ابى جعفر (ع) در معناى قسطاس مستقيم‏

(1) فروع كافى، ج 7، ص 370، ح 7.

(2) تفسير عياشى، ج 2، ص 290، ح 66.

(3) الدر المنثور، ج 4، ص 181.

/ 558