ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عرض كرد: نه به خدا سوگند، مثل اينكه تا كنون اين آيه را از كتاب خدا نشنيده بودم نه از عجم و نه از عرب، ديگر چنين عملى را تكرار نمى‏كنم ان شاء اللَّه، و نسبت به گذشته هم استغفار مى‏كنم.

فرمود: برخيز و غسل كن و آنچه مى‏توانى نماز بخوان، چون تا كنون در كار بزرگى مشغول بوده‏اى و چقدر حال بدى داشتى اگر بر اين حال مى‏مردى، شكر مى‏كنم خدا را كه متوجه شدى و از او درخواست مى‏كنم كه از هر بدى كه از تو ديده صرفنظر كند. آرى خداى تعالى كراهت ندارد مگر از هر كار زشت تو، كارهاى زشت را بگذار براى اهلش، چون هر چيزى در عالم اهلى دارد «1».

مؤلف: اين روايت را شيخ طوسى رضوان اللَّه عليه در كتاب تهذيب «2» از آن جناب و كلينى در كافى از مسعدة بن زياد از آن جناب نقل كرده‏اند «3».

و نيز در همان كتاب از حسين بن هارون از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله" إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ ..." فرمود: خداى تعالى از گوش مى‏پرسد كه چه شنيدى و از چشم سؤال مى‏كند كه به چه چيز نگريستى و از قلب پرسش مى‏كند كه بر چه چيزهايى معتقد شدى «4».

و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ..." گفته است: معصوم (ع) فرموده احدى را از آنچه كه به آن علم ندارى پيروى مكن، كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كس به مردى مؤمن و يا زنى مؤمنه تهمت بزند خداوند او را در طينت خبال نگه مى‏دارد تا از عهده آنچه گفته برآيد «5».

مؤلف: طينت خبال در روايت ابن ابى يعفور از امام صادق (ع) به نقل از كافى، به چركى تفسير شده كه از عورت زنان بدكار بيرون مى‏آيد، و از طرق اهل سنت از ابو ذر و انس از رسول خدا (ص) معنايى نظير آن روايت شده است.

و روايات- بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد- بعضيها مفسر مورد آيه به خصوص است، و بعضى ديگرش مفسر عموم تعليل آيه است، هم چنان كه در بيان گذشته هم اشاره شده.

(1) تفسير عياشى، ج 2، ص 292 ح 76.

(2) تهذيب، ج 1، ص 116، ح 36.

(3) كافى، ج 6، ص 432، ح 10.

(4) تفسير عياشى، ج 2، ص 292، ح 75.

(5) تفسير قمى، ج 2، ص 19.

/ 558