با اينكه ثمره تصريف آيات ازدياد نفرت كفار بوده، حكمت نزول آيات چه بوده است؟ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 13

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و حق بر ايشان روشن شود.

" وَ ما يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً"- يعنى اين عوض كردنها سرانجام اثرى جز روى‏گردانى بيشتر از اين راهنماييها اثرى نبخشيد.

در اين آيه شريفه التفاتى به كار رفته، اول سياق كلام سياق خطاب بود بعدا موضع غيبت به خود گرفت تا اين معنا را بفهماند كه اينان بعد از آنكه كارشان بدينجا كشيد ديگر قابل خطاب و تكلم نيستند.

با اينكه ثمره تصريف آيات ازدياد نفرت كفار بوده، حكمت نزول آيات چه بوده است؟

در مجمع البيان مى‏گويد:" اگر بگويى وقتى خدا مى‏دانست كه ثمره تصريف آيات همان زياد شدن نفرت مردم است، ديگر چرا اين آيات را نازل كرد و حكمت آن چه بود؟".

بعضى در پاسخ اين اشكال گفته‏اند كه حكمتش اين بوده كه حجت را برطرف تمام نموده و در اظهار دلائل و فراهم نمودن زمينه براى تكليف، جاى عذرى باقى نگذارد، علاوه بر اين نازل شدن و نشدنش نسبت به همه مساوى نبود، بلكه براى عده‏اى فرق داشت زيرا عده‏اى با نازل شدن اين آيات اصلاح مى‏شوند، همينها هم كه از ايمان فرار مى‏كنند فسادهاى بزرگترى را به راه مى‏انداختند، پس حكمت اقتضا كرد كه اين معانى در همين آيات نازل شود، و اگر موقع ديدن آيات و دلائل، نفور خود را زياد كردند از اين جهت بود كه آنها اين آيات را شبهه و حيله مى‏پنداشتند، و نمى‏توانستند در باره آنها درست فكر كنند «1».

و اينكه گفت" همينها هم كه از ايمان فرار مى‏كنند فسادهاى بزرگترى به راه مى‏انداختند" بى‏اشكال نيست، زيرا زياد شدن نفور ايشان ايشان را به جحود و لجبازى و دشمنى با حق و جلوگيرى از پيشرفت آن، وادار مى‏كرد و در باب دعوت چه فسادى بزرگ‏تر از اين!.

و ليكن اين را هم بايد دانست كه كفر و لجبازى و نفور از حق، و دشمنى با آن، همين طور كه صاحبان خود را آزار نموده و ايشان را به هلاكت سوق مى‏دهد به همان اندازه به نفع صاحبان ايمان و راضيان از رضاى خدا و تسليم شدگان در برابر حق تمام مى‏شود، زيرا اگر براى اين صفات نيك و خصال ستوده مقابلهايى پيدا نمى‏شد واقعيت قدر آنها معلوم نمى‏گرديد (دقت فرمائيد) پس حكمت اقتضا مى‏كرد كه حجت تمام شود، و همچنين در تماميت خود رو به ازدياد رود تا از افراد شقى تمامى آن شقاوتى را كه در طاقت و وسعش هست بيرون افكنده و افراد سعيد هم با مساعى مختلف خود درجاتى مقابل دركات اشقياء طى‏

(1) مجمع البيان، ج 6، ص 417.

/ 558