بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
درك نكنند، به اين معنا كه گفتههاى تو را نفهمند و هم نفهمند كه نمىفهمند.اين بود كه وجوهى كه در معناى" حِجاباً مَسْتُوراً" گفتهاند، و به نظر ما سه معناى آخرى از همه وجوه سخيفتر و بىپايهتر است." وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً".كلمه" اكنه" جمع" كن" با صداى زير كاف است كه بنا به گفته راغب به معناى ظرفى است كه چيزى در آن پنهان و محفوظ شود «1»، و كلمه" وقر" به معناى سنگينى گوش است.و در مجمع البيان گفته كلمه" نفور" جمع نافر است و اين نحو جمع، جمع قياسى و عمومى است، يعنى به طور كلى در هر اسم فاعلى كه از فعلى مشتق شده باشد كه مصدرش فعول بوده باشد مانند ركوع و سجود و شهود كه جمع اسم فاعل آن نيز ركوع و سجود و شهود مىآيد «2».و جمله" وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً ..." به منزله بيان حجابى است كه در آيه قبلى بود، و رويهمرفته معناى آن دو چنين مىشود كه:" وقتى تو قرآن مىخوانى ما دلهاى ايشان را با پردههايى مىپوشانيم تا قرآن را نفهمند و گوشهايشان را هم كر و سنگين مىكنيم تا قرآن را به گوش قبول نشنوند و با فهم ايمان صدق آن را نفهمند" البته همه اينها كيفر كفر و فسق ايشان است.و عبارت" وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ" يعنى و چون در قرآن پروردگار خود را با وصف يكتايى ذكر مىكنى و شريك را از او نفى مىنمايى" ولوا على ادبارهم نافرين" از شنيدن آن در حالى كه پشت مىكنند اعراض مىنمايند." نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ ...".كلمه" نجوى" مصدر است، و به همين جهت با آن مفرد و تثنيه و جمع و مذكر و مؤنث را وصف مىكنند، و ظاهر خود آن تغيير نمىكند، و همين خود شاهد اين است كه مصدر است، زيرا مصدر چنين خاصيتى دارد.اين آيه به منزله دليلى است براى مضمون آيه قبل كه مىفرمود:" بر دلهايشان پرده(1) مفردات راغب، ماده" كن".(2) مجمع البيان، ج 4، ص 54.