توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى موجودات كه در پارهاى روايات نقل شده است
مؤلف: روايات در تسبيح موجودات با همه اختلافى كه در انواع آنها هست بسيار زياد آمده، و شايد امر اينگونه روايات براى بعضى مشتبه شده باشد، و خيال كرده باشند كه تسبيح نامبرده براى تمامى موجودات از قبيل لفظ و صوت است، آن گاه پنداشتهاند كه هر موجودى براى خود لغتى و واژهاى دارد كه هر كلمهاش براى معنايى وضع شده، نظير انسان كه براى كشف منويات خود لغاتى درست كرده است، چيزى كه هست حواس ما زبان حيوانات و ساير موجودات را درك نمىكند، ليكن اين پندار اشتباه است.آنچه از بحث قبلى به دست آمد اين بود كه موجودات همه تسبيح دارند، و تسبيح آنها كلام هم هست و به حقيقت هم كلام است نه به مجاز و كلام موجودات عبارت است از پاك دانستن و مقدس شمردن خداى عز و جل از احتياج و نقص به اين طريق كه احتياج و نقص ذات و صفات و افعال خود را نشان مىدهند تا همه پى ببرند كه پروردگار عالم چنين نيست و منزه است، و چون اين كار را از روى علم هم مىكنند لذا عمل ايشان عين كلام خواهد بود.پس اين روايات هم كه مىگويد: سنگريزه در دست رسول خدا (ص) تسبيح كرد و ما شنيديم يا آنكه داوود شنيد كه كوهها و مرغان با او تسبيح مىگويند، يا روايات شبيه به آن همه صحيح است، و صدايى كه مىشنيدند به ادراك باطنى بود كه تسبيح واقعى و حقيقت معناى آن را از طريق باطن درك مىكردند، و حس هم چيزى نظير آن و مناسب با آن را حكايت مىكرده گوش هم الفاظ و كلماتى كه اين معنا را برساند احساس مىنموده.نظير اين معنا گذشت كه گفتيم معناى مجرده در عالم خواب به صورت اشكالى مناسب خود و مالوف با ذهن صاحب خواب در مىآيد، مثلا حقيقت يعقوب و خاندانش در خوابى كه يوسف ديد به صورت آفتاب و ماه و يازده ستاره درآمد، و همچنين ساير خوابهايى كه خداوند در سوره يوسف نقل كرده كه بحث آنها گذشت.(1) مناقب، ج 1، ص 90.