بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
راستى پيغمبر يافتى يا نه؟) گفت به خدا قسم چيزهايى شنيدم كه همه را شناخته و غرض وى را از آن فهميدم، و چيزهاى ديگرى شنيدم كه نه خود آنها را فهميدم و نه غرض وى را، اخنس گفت: من هم به همان خداى كه قسم خوردى همين طور بودم.از منزل ابو سفيان بيرون شده به منزل ابو جهل رفت، از او پرسيد رأى تو چيست؟ از آنچه در اين سه شب از محمد شنيدى چه فهميدى؟ گفت: من چيزها شنيدم، ما فرزندان عبد مناف بر سر شرافت و آقايى نزاع داريم، ايشان مهماننوازى مىكنند، ما هم مىكنيم، تا كار ما و ايشان به اينجا كشيد كه چون دو اسب مسابقه در طراز هم شديم، حال ايشان وقتى ديدند نمىتوانند گوى سبقت را در شرافت و آقايى بربايند مدعى شدند كه از ما پيغمبرى است كه از آسمان به سويش وحى مىشود، و تو هرگز نمىفهمى كه اينها چه نقشهاى دارند؟ نه به خدا سوگند ما به او ايمان نخواهيم آورد، و تصديقش نخواهيم كرد، اخنس از منزل او برخاست و برگشت «1».و در مجمع البيان مىگويد: مشركين اصحاب رسول خدا (ص) را در مكه آزار و اذيت مىكردند، و ايشان به آن جناب عرض مىكردند اجازه بده تا با ايشان قتال و كارزار كنيم، رسول خدا (ص) مىفرمود: من فعلا مامور به قتال با ايشان نيستم، و آيه شريفه:" قُلْ لِعِبادِيَ ..." در اين باره نازل شد." نقل از كلبى" «2».مؤلف: ما در تفسير آيه شريفه اشاره كرديم به اينكه اين حرف با سياق آيات سازگار نيست- و خدا داناتر است.(1) الدر المنثور، ج 4، ص 187.(2) مجمع البيان، ج 4، ص 61.